سيره نويسان وضع روحي امام حسين عليه‏السلام را در کنار پيکر به خون تپيده‏ي حضرت عباس عليه‏السلام چنين معرفي کرده‏اند: و يان الانکسار في وجه الحسين، و بکي بکاء شديدا، و نادي: وا اخاه، وا عباساه! وا مهجة قلباه! وا ضيعتاه بعدک يا عباس، الآن انکسر ظهري و قلت حيلتي، و انقطع رجائي؛ شکستگي و اندوه عميق در چهره‏ي حسين عليه‏السلام آشکار شد، گريه سختي کرد، و صدا زد: آه برادرم! آه عباسم! آه اي روح و ميوه‏ي قلبم، واي از بي‏نوايي بعد از تو، اي عباس! اکنون پشتم شکست، و چاره‏ام اندک شد، و اميدم قطع گرديد. زبان حال عباس عليه‏السلام در اين وقت چنين بود: مشکي از اشک به دوش مژه دارم شب و روز عشق تو داده به من منصب سقايي را گر طبيبانه بيايي به سر بالينم‏ به دو عالم ندهم، لذت بيماري را زبان حال امام حسين عليه‏السلام اين بود: چشم بگشا که طبيب سر بالين آمد چشم بگشا که حسين با دل خونين آمد [ صفحه 181] ديده بر هم منه اي سرو به خون غلتيده‏ تا نگويند حسين داغ برادر ديده‏ ديده بگشا که طفلان همه غوغا دارند قطره‏ي آب روان از تو تمنا دارند شاعر: اهل‏بيت عليه‏السلام شيخ محمدرضا ازري، قصيده‏ي پر محتوايي در مورد زبان حال امام حسين عليه‏السلام سروده، که دو شعر آن چنين است: اليوم سار عن الکتائب کبشها اليوم غاب عن الهداة امامها اليوم نامت اعين بک لم تنم‏ و تسهدت اخري فعز منامها يعني: امروز بين سردار لشکر، فرمانده‏ي کل، با گردان‏هاي سپاه، جدايي افتاد، امروز پيشواي هدايت يافتگان از آنها پنهان شد. امروز چشم‏هاي دشمن که با بودن تو به خواب نمي‏رفت، به خواب مي‏رود، ولي چشم‏هاي دوست بي‏تاب و پريشان شد، و خوابش دشوار و اندک گرديد. [1] . امام حسين عليه‏السلام در شأن عباس عليه‏السلام سخنان ديگر نيز دارد، که پاره‏اي از آنها در ماجراي شهادت عباس عليه‏السلام خاطر نشان مي‏شود. و نيز شاعر عرب چه نيکو گفته: احق الناس ان يبکي عليه‏ فتي ابکي الحسين بکربلاء [ صفحه 182] اخوه و ابن ‏والده علي‏ ابوالفضل المضرج بالدماء و من واساه لا يثنيه شييء و جادله علي عطش بماء؛ سزاوارتر آن است که براي آن جواني گريه کرد، که حسين عليه‏السلام در کربلا براي او گريه کرد، گريه براي آن کسي که برادر حسين عليه‏السلام و پسر پدرش، علي عليه‏السلام بود همان ابوالفضل که غرق در خون گرديد، و خود را فداي برادر کرد، و هيچ چيزي او را از حسين عليه‏السلام جدا ننمود، تا آنجا که به خاطر تشنگي حسين عليه‏السلام آب ننوشيد و تشنه لب شهيد شد. [2] .

[1] منتخب التواريخ، ص 260. [2] لهوف، ص 118 - بعضي اين شعر را به خود حسين عليه‏السلام نسبت مي‏دهند که در سوگ حضرت عباس عليه‏السلام خواند (معالي السبطين، ج 1، ص 448).