يکي از فرهنگيان و آموزگاران شهرستان «خرم آباد»، به نام آقاي «محمد کريم محسني»، از قول يکي از همکارانش، به نام آقاي «احمد کاووسي»، چنين مي‏گويد: من، چند سال پيش، براي استفاده از مرخصي، عازم اهواز بودم. در ميان راه، در محلي که به نام «تنگ فني» [1] معروف است، و گردنه‏ي خطرناکي دارد، کاميوني را ديدم که قسمت جلوي آن، در آستانه‏ي دره‏اي عميق و وحشتناک، فرورفته، و در حالت ترس آوري، به حالت نيمه معلق، قرار گرفته بود، به گونه‏اي که اگر کسي، کمي فشار به آن اتومبيل وارد مي‏کرد، به عمق دره، سرنگون مي‏شد! ما، اتومبيل خود را متوقف کرديم، تا به آن منظره‏ي شگفت و حيرت‏آور، نگاه کنيم، در آن هنگام، ديدم که خانواده‏اي، در کنار همان کاميون نشسته، و خوشحال و خندان، مشغول خوردن کباب هستند! آنها، همين که ما را ديدند، با روي گشاده، و شادي زياد و غير قابل وصفي، از ما دعوت کردند، تا چند لقمه، از غداي آنان بخوريم. ما، دعوت آنان را پذيرفته، و از داخل اتومبيل خود، پياده شديم. مدتي که گذشت، من، از آنها پرسيدم: «جريان شما، چيست؟! و اين کاميون، چگونه به اين حالت معلق، درآمده است»؟! [ صفحه 188] مردي که معلوم بود پدر خانواده است، گفت: «من، سابقا مسيحي بودم و اين افراد، اعضاي خانواده‏ي من هستند. ما، به اتفاق هم، مسافرت مي‏کرديم، چون به سرازيري گردنه رسيديم، کاميون، ترمز بريد، و در آن هنگام، من دست و پاي خود را گم کردم، در حالي که هر لحظه، بر سرعت کاميون، افزوده مي‏شد! وقتي دست اميد ما، از همه جا قطع شد، به ناچار، متوسل به حضرت عيسي عليه‏السلام، حضرت موسي عليه‏السلام و ديگر پيامبران الهي عليهم السلام شديم، اما دعاها و توسلات ما، نتيجه نداد! کاميون ما، به لب پرتگاه رسيد، و ما در يک لحظه، با زندگي، وداع کرده و مرگ را در مقابل چشمان خود، ديديم! در آن لحظه‏ي حساس ميان مرگ و زندگي، ناگهان طفل خردسال من، فرياد زد: «يا حضرت عباس عليه‏السلام»! در آن هنگام، ناگهان کاميون ما، متوقف شد! آري، دستي قوي و ما فوق تصور جلوي سقوط کاميون ما را گرفت، و ما را از مرگ حتمي، نجات داد! سپس ما، پس از پياده شدن از کاميون خود، - که در آستانه‏ي سقوط بود - به سراغ (يکي از) روحانيون بزرگ شيعه رفته و همگي دين مقدس اسلام را پذيرفته و به آن ايمان آورديم. اينک من، گوسفندي را که نذر عباس عليه‏السلام کرده‏ام، سر بريده‏ام، خانواده‏ام، بر سر سفره‏ي کباب نذري نشسته‏اند، و ما در اينجا، رهگذران را از اين کرامت خارق‏العاده‏ي حضرت عباس عليه‏السلام، آگاه کرده و آنان را به صرف غذا، دعوت مي‏کنيم». [2] . [ صفحه 189]

[1] «تنگ فني»، مسيري ترانزيتي، در ميانه‏ي دو شهر «پلدختر» و «انديمشک»، مي‏باشد، که داراي پيچ‏ها و گردنه‏هاي بسيار عميق و خطرناک است که همواره، قرباني مي‏گيرد. [2] کرامات حضرت ابوالفضل العباس عليه‏السلام، صص 93 - 91، به نقل از: زندگاني قمر بني‏هاشم عليه‏السلام.