در زمان علامه‏ي بحرالعلوم (سيد محمد مهدي، متوفاي سال 1212 هجري قمري)، گوشه‏هايي از مرقد مطهر حضرت عباس عليه‏السلام ويران شد، و نياز به تعمير و نوسازي پيدا کرد. اين جريان را به علامه‏ي بحرالعلوم، خبر دادند. بنا شد که علامه‏ي بحرالعلوم، با معمار، در روز معيني، براي ديدار مرقد مطهر، و تعيين مقدار تعمير، بروند. آن روز فرارسيد، و علامه‏ي بحرالعلوم و معمار، با هم وارد سرداب گرديدند، و از نزديک، بناي مرقد مطهر را ديدند. در اين ميان، معمار، نگاهي به قبر مطهر حضرت عباس عليه‏السلام، و نگاهي به علامه‏ي بحرالعلوم کرد، و پرسيد: آقا! اجازه مي‏فرمائيد، سؤالي کنم؟ علامه‏ي بحرالعلوم، فرمود: بپرس! معمار، گفت: ما، تا کنون خوانده و شنيده بوديم که، حضرت عباس عليه‏السلام، قامتي بلند داشت، به طوري که هرگاه بر اسب سوار مي‏شد، زانوانش برابر گوش‏هاي اسب مي‏رسيد، بنابراين، بايد قبر آن حضرت، طول بيشتري داشته باشد، ولي من مي‏بينم که صورت قبر کوچک است، آيا شنيده‏هاي من دروغ است، و يا کوچکي قبر، علت ديگري دارد؟! [ صفحه 144] علامه‏ي بحرالعلوم، به جاي دادن پاسخ به پرسش معمار، سر به ديوار نهاده، و گريه‏ي شديدي کرد! گريه‏ي طولاني علامه‏ي بحرالعلوم، معمار را نگران ساخت، به همين دليل، به علامه‏ي بحرالعلوم، عرض کرد: آقاي من! چرا منقلب و گريان شديد؟! مگر من، چه گفتم؟! علامه‏ي بحرالعلوم، به معمار، فرمود: شنيده‏هاي تو، درست است، همان گونه که گفتي، حضرت عباس عليه‏السلام، قامتي بلند و رشيد داشت! ولي سؤال تو، مرا به ياد مصيبت‏هاي جانکاه حضرت عباس عليه‏السلام انداخت، زيرا، به قدري ضربت شمشير و نيزه و تير، بر بدن مبارک آن حضرت وارد شد، که بدن آن حضرت، قطعه قطعه شده، و آن قامت بلند، به قطعاتي تبديل شد! آيا تو انتظار داري که بدن حضرت عباس عليه‏السلام (که توسط امام سجاد عليه‏السلام، جمع آوري و دفن شد)، قبري بزرگ‏تر از اين قبر، داشته باشد؟! [1] . [ صفحه 147]

[1] الوقايع و الحوادث، ج 3، ص 9 (بصورت اقتباس)، طبق نقل، سوگنامه‏ي آل محمد عليهم‏السلام، صص 319 - 318.