در روز عاشورا، پرچم بزرگ امام حسين عليه‏السلام، در دست حضرت «عباس» عليه‏السلام بود. در جنگ‏هاي قديم، «پرچمداري»، از موقعيت خاصي برخودار بود، زيرا سرنگوني «پرچم»، دليل بر شکست بود، و موجب تضعيف روحيه‏ي رزمندگان تحت آن پرچم مي‏شد. حرت «ابوالفضل العباس» عليه‏السلام، تا آن زمان که دست در بدن داشت، «پرچم» را سرفراز نگهداشت. حتي طبق پاره‏اي از روايات، پس از جدا شدن دست‏هاي آن حضرت از بدنش، همچون عموي بزرگوارش «جعفر طيار» عليه‏السلام، با کمک دو بازوي بريده‏اش، «پرچم را به سينه‏اش چسباند و نگه داشت، و با اين کار خود، قوت مرکز فرماندهي را حفظ کرد، تا هنگامي که عمود آهنين بر سر مبارکش زدند و از پشت اسب، به زمين افتاد، در حقيقت، آن حضرت و پرچمش، با هم بر روي زمين افتادند. [1] . براي آگاهي از اهميت فوق العاده‏ي «پرچمداري» مثال زدني، حضرت «ابوالفضل عليه‏السلام»، نظر شما را به حادثه‏ي عجيب زير، جلب مي‏کنيم: در نقل‏هاي تاريخي آمده است که: [ صفحه 112] هنگامي که وسايل غارت شده از شهداي کربلا را به «شام»، نزد «يزيد» بردند، در ميان آنها، «پرچم» بزرگي وجود داشت. «يزيد» و حاضران، بهت زده و شگفت زده، ديدند، همه جاي «پرچم»، سوراخ شده، و آسيب ديده، ولي دستگيره‏ي آن، سالم است! «يزيد»، از روي حيرت و تعجب از حاضران پرسيد: «اين پرچم را چه کسي حمل مي‏کرد»؟! آنها پاسخ دادند: «عباس عليه‏السلام، پسر امام علي عليه‏السلام»! «يزيد»، از روي حيرت و تجليل از «پرچمدار»، سه بار برخاست و نشست، و خطاب به حاضران کرده و گفت: «أنظروا إلي هذا العلم! فإنه لم يسلم من الطعن و الضرب إلا مقبض اليد التي تحمله»! يعني: «شما به اين پرچم بنگريد! که بر اثر صدمات و ضربه‏ها، هيچ جاي آن، سالم نمانده، جز دستگيره‏ي آن، که پرچمدار، آن را با دست خود، حمل مي‏کرده است»! يعني سالم ماندن دستگيره، نشان مي‏دهد که پرچمدار، تيرها و ضربه‏ها را که بر دستش وارد مي‏شد، تحمل کرده و «پرچم» را رها نساخته است! سپس «يزيد» گفت: «أبيت اللعن يا عباس! هکذا يکون وفاء الأخ لأخيه»! [2] . يعني: «اي عباس! تو با اين جوانمردي، لعن و ناسزا را از خود دور ساختي، (و هرگز روا نيست که کسي به تو ناسزا بگويد) اين است معناي وفاداري برادر، نسبت به برادرش»! [3] . [ صفحه 113]

[1] معالي السبطين، ج 1، ص 440. [2] دين و تمدن، محمد علي حوماني لبناني، ج 1، ص 288. [3] پرچمدار نينوا، محمد محمدي اشتهاردي، صص 81 - 80.