روز نهم محرم فرا رسيد لشکر يزيد به فرماندهي پسر سعد اطراف حضرت حسين عليهالسلام را سخت محاصره نمودند در عصر همان روز ابنسعد تيري در کمان نهاد، به سوي خيام فرزند پيغمبر پرتاب کرد و گفت: يا خيل الله ارکبي و بالجنة ابشري» اي لشکر خدا سوار شويد! بشارت باد شما را به بهشت؛ در اين موقع امام (ع) در جلوي خيمهي خود دست به شمشير گرفته و سر به زانو گذاشته بود که ناگاه هياهوي سپاه نزديک شد، زينب کبري سراسيمه نزد برادر دويد و گفت: برادر مگر هياهوي سپاه را نميشنوي که نزديک شدهاند امام (ع) سر برداشت و گفت: هم اکنون رسول خدا را به خواب ديدم که فرمود: تو نزد ما ميآئي، زينب عليهاالسلام با شنيدن اين سخن از برادر لطمه به صورت زد و گفت: اي واي امام فرمود خواهرم واي بر تو نيست آرام باش خدا تو را رحمت کند، در اين موقع عباس بن علي عليهماالسلام آمد و گفت: «يا اخي قد اتاک القوم» آقا دشمن رسيده است چه ميفرمائيد؟ امام برخاست و فرمود: «يا عباس ارکب بنفسي انت» اي عباس جانم به قربانت خود سوار شو بپرس که چرا در اين موقع حمله کردهاند و چه پيشآمدي به تازگي روي داده است؟ ابوالفضل با بيست نفر
[ صفحه 101]
سوار از جمله زهير بن قين و حبيب بن مظاهر اسدي در مقابل سپاه دشمن رفتند و پرسيدند که سبب حملهي ناگهاني شما چيست؟ گفتند دستوري از ابن زياد رسيده است که بايد هم اکنون تسليم شويد!!! يا با شما جنگ کنيم، عباس گفت: شتاب نکنيد تا من خدمت ابا عبدالله (ع) برسم و مطلب را به عرض امام برسانم همراهان عباس در جلو سپاه دشمن ماندند و ايشان را موعظه ميکردند تا عباس نزد برادر آمد و مطلب را به عرض رسانيد امام فرمود برگرد و اگر توانستي تا بامداد فردا براي ما مهلت بگير باشد که ما امشب براي پروردگار خود نماز بخوانيم و دعا کنيم و در پيشگاه پروردگار آمرزش بخواهيم خدا ميداند که من نماز خواندن و قرآن خواندن و زياد دعا کردن و استغفار نمودن را دوست دارم. سيد بن طاووس در لهوف مينويسد: عمر سعد خواست از مهلت دادن شانه خالي کند عمرو بن حجاج گفت اي عمر اگر ترک و ديلم از تو چنين تقاضائي داشتند اجابت ميکردي سبب چيست که فرزند پيغمبر خدا را يک شب مهلت نميدهي!؟
به هر صورتي بود آن شب را به امام و يارانش مهلت دادند و امام هم از اين فرصت کوتاه استفاده کرد و خود را براي شهادت آماده ساخت و ياران خود را بار ديگر امتحان کرد تا اگر کسي تاکنون از عاقبت اين قيام بيخبر مانده است اکنون بداند که جز شهادت و فداکاري راهي در پيش نيست و هر کس نه براي شهادت مانده است بايد برود و ميدان فداکاري را براي رادمردان از جان گذشته خالي نمايد.
[ صفحه 102]
|