عباس بن علي ناظر شب زنده‏داري و سحرخيزي و عبادتهاي پدر بزرگوارش علي عليه‏السلام بود. علي آن شير خدا شاه عرب‏ الفتي داشت با اين دل شب‏ شب ز اسرار علي آگاه است‏ دل شب محرم سر الله است‏ شب شنفتست مناجات علي‏ جوشش چشمه‏ي عشق ازلي‏ فجر تا سينه‏ي آفاق شکافت‏ چشم بيدار علي خفته نيافت‏ مورخان نوشته‏اند: عباس بن علي در عبادت به قدري پيشرو بود که پيشاني‏اش از زيادي سجده برآمده بود مقاتل الطالبين نوشته است: «و بين عينيه اثر السجود» و اين خود در خور تقدير است که در سن 34 سالگي اثر سجده در پيشاني نوراني‏اش آشکار بود ابوالفرج گويد: ميان دو چشمانش اثر سجده به ديدگان آشنا مي‏شد چنان که خداي فرمايد: بندگان مؤمن اثر سجده در سيما و بشره‏ي خود دارند (سيماهم في وجوههم من اثر السجود) قاسم بن اصبغ بن نباته گويد: مردي از بني دارم را ديدم رويش سياه شده بود گفتم: تو پيش از اين سپيدروي بودي اينک چرا سياه شده‏اي؟ جواب داد براي اين که من مردي را که در ميان چشمان (پيشاني) او اثر سجده آشکارا بود کشتم، گفتم آن مرد شهيد چه کس بود گفت عباس بن علي عليه‏السلام. ابن جوزي گويد: هشام بن محمد از قاسم بن اصبغ مجاشمي [ صفحه 86] نقل کرد: چون سرهاي شهيدان کربلا را به کوفه آوردند در ميان آنها سري بر نيزه ديدم چون ماه تابان زيبا و بر پيشانيش جاي سجده به خوبي ديده مي‏شد پرسيدم اين سر نوراني از کيست؟ نيزه‏دار گفت: اين سر عباس بن علي است. گفتم تو کيستي؟ گفت: من حرملة بن کاهل اسدي هستم. پس از چندي حرمله را ديدم صورتش قيرگون و سياه شده است سبب پرسيدم گفت براي اين که سر مقدس عباس را من به نيزه زدم.