علي (ع) مي‏فرمايد: ادب براي بينوا ثروت و دارائي و براي تنها، يار و مونس، و براي خاطر پريشان بهترين درمان است، ادب صاحب خويش را زنده و به مقصود نزديک مي‏دارد و به اوج بلند اختري و سعادت مي‏رساند. براي انسان بهتر از ادب چيزي نيست و ادب از اصول مسلمه‏ي انسانيت و لازمه‏ي ‏تکامل است، در اين صفت عباس بن علي نمونه است بلکه ادب او به جائي رسيده است که مي‏توان گفت او ادب است او جان ادب و ريشه و اساس و اصل ادب است او نسبت به پدر نسبت به برادر نسبت به خواهر نسبت به تمام نزديکان آن‏چنان ادب را مراعات نمود که انگشت نشان بود و ضرب‏المثل قرار گرفت، تاريخ نمونه‏هائي از ادب آن حضرت را نشان مي‏دهد که انسان را به حيرت مي‏افکند. روزي امام حسين (ع) در دوران کودکي در مسجد آب خواست، عباس بدون اين که به کسي بگويد از مسجد شتابان بيرون شد لحظاتي گذشت ديدند عباس با همان قيافه‏ي کودکانه ظرفي را پر از آب کرده و با زحمتي که از اندام کوچک او به دور است نفس‏زنان و عرق‏ريزان ظرف آب را مي‏آورد و با احترام خاصي ظرف آب را تقديم برادر ارجمندش حسين (ع) نمود. آن هنگامي هم که وارد شريعه‏ي فرات شد با اين که سخت تشنه بود از ادب آب ننوشيد و آب را بر روي آب ريخت تا مانند برادر [ صفحه 80] تشنه باشد. روزي خوشه‏ي انگوري به دست عباس دادند آن را گرفت و دوان‏دوان از خانه بيرون رفت، گفتند کجا مي‏روي. فرمود: مي‏خواهم اين انگور را براي برادرم حسين (ع) ببرم. سي و چهار سال به استثناي دوران کودکي بر ابوالفضل گذشت هرگز امام حسين (ع) را برادر خطاب نکرد همواره آن حضرت را سيدي «مولائي» و از اين قبيل تعبيرات مي‏خواند تا لحظه‏ي آخر همه جا برادر را آقا خطاب نمود و در لحظه‏ي آخر هم تأدبا برادر ياد کرد تا آن که به جهان بفهماند وظيفه‏ي برادري را به انجام رسانيد و از زحمات و پشتيباني فرزند پيغمبر لحظه‏اي خودداري نکرده است.