در مقام علمي حضرت اباالفضل همين بس که در خانهي علم و دانش پرورش يافته و در آموزشگاهي درس خوانده و کلاس ديده که آموزگارانش علي بن ابيطالب و امام حسن مجتبي و حسين بن علي (صلوات الله عليهم اجمعين) بودهاند در صورتي که بيگانگان را به فيض علم و دانش خود بهرهور ساخته و همانند رشيد هجري و حبيب بن مظاهر اسدي و حجر بن عدي و ميثم تمار و کميل بن زياد و... را از علم منايا و بلايا و از عالم غيب و شهود و اسرار کون و مکان آگاه نمودهاند عباس بن علي که پارهي تن و فرزند دلبند علي و برادر امامين همامين است از چشمهي فيض آنان فيض گرفته و مانند خواهر بزرگوارش زينب سلام الله عليها عالم بلا معلم است او را نيازي به مکتب و درس نبود بلکه خود معلم و معلم زاده بود پدر بزرگوارش بدو تعليم اسماء نموده بود، همانطوري که خداوند متعال اسماء را به آدم ابوالبشر آموخت و او را داناي به حقائق کائنات فرمود به راستي دانش فرزند علي عليهالسلام دريائي بيکران است که به آساني نميتوان به اعماق ژرفايش راه يافت، الفاظ و
[ صفحه 75]
گفتههاي ما توانائي وصف علم و درايت او را ندارد و هنوز در قاموس لغت لغتي براي ترجمان شناخت ابوالفضل العباس پيدا نشده است او در فضائل نفساني و ملکات انساني پس از معصومين عليهم السلام پيشرو و پيشقدم قرار گرفته است و
آن چنان خداوندش بلند نموده است که هيچ قدرتي توانايي پرواز به آشيانش را ندارد (رفع الله راية العباس).
ابوالمکارم بن زهره صاحب کتاب غنيه «در فقه» در قصيدهاي مشروحا به توصيف عباس ابن علي پرداخته که ما مختصري از آن قصيدهي غراء را ترجمه نموده و براي خوانندهي گرامي مينگاريم او ميگويد:
اباالفضل اي صاحب فخريهها و جود، و اي کسي که به او تمام جهان پناه برده است.
اباالفضل اي صاحب مکارم و خرد، اي بلند مرتبه و با غيرت.
اباالفضل اي صاحب دانش و بردباري و پرهيزگاري، و اي قطب و مرکز بلندي که بر محور وجود اوست دائرهها.
اباالفضل اي فريادرس مردم و اي کسي که به او پابرجاست آسمان هدايت. و مردم به هدايت و عنايت تو محتاجترند از طفل به شير مادر.
اباالفضل اي کسي که برابر نميشود به فضل او فضيلتي اگر چه به شماره درآيد تمام فضائل.
اباالفضل اي کسي که نااميد نميشود نزد او دوست و نميترسد از حساب روز قيامت دوست او.
اباالفضل اي کسي که هرگاه بخواند او را بينوائي جواب
[ صفحه 76]
ميگويد او را به کشف کارهاي بزرگ و رفع گرفتاري.
اباالفضل اي کاش قهرمانان در جنگ تو را ميديدند و اي درهم شکنندهي صفها در روز جنگ و نبرد.
اباالفضل اي کسي که به شمشير او مرگ مردان حتمي، و فاني ساختي جان را در کنار شريعهي فرات.
اباالفضل اي آقاي دوستان، و کسي که براي او کراماتي است بيشمار مانند خورشيد درخشان و تابان.
اباالفضل اي کسي که برگشت خورشيد به طور آشکار به فرمان پدر او پس از غروب نمودنش.
اباالفضل اي کسي که زياد کرد خداوند درجهي او را به مقام قرب و رفعت و شأن در بهشت.
اباالفضل من به تو پناهنده و روي آوردهام، در سايهي تو اميدوارم فضيلت را، پس توجهي فرما.
اباالفضل اي اميد من، وسيلهاي جز تو ندارم براي رفع سختيها و دشواريها، اي صاحب مروت و اي جوانمرد با فتوت.
اباالفضل مالي يا رجائي وسيلة
سواک لدفع العسر يا ذا المروية
محدثين نوشتهاند ابوالفضل العباس سلام الله عليه از اکابر و افاضل فقهاء و علماء اهلبيت بود بلکه عالم غير متعلم بود، (اسرار الشهادة) از ائمهي معصومين اين عبارت را نقل نموده است: ان العباس بن علي زق العلم زقا از عبارت استفاده ميشود ابوالفضل از کودکي داراي علم بوده است، چه اين که (زق) استعمال ميشود در تغذيهي
[ صفحه 77]
پرنده جوجهي خود را و عين اين عبارت را يزيد در حق امام سجاد (ع) در جامع دمشق گفت: انه من اهلبيت زقوا العلم زقا. [1] .
|