چون مرکز فرماندهي سپاه به عهده‏ي پرچمدار است و تا زماني که پرچم به اهتزاز است لشکر دلگرم و بدون هراس و ترسند پرچمدار بايد رشيد، دلاور، فداکار، جسور و قدرتمند باشد از شوکت و حمله‏ي دشمن نهراسد چه اين که شکست لشکر منوط به سقوط و سرنگون شدن پرچمدار است لذا پيامبر اسلام در جنگ بدر پرچم را به دست شجاعترين فرزندان اسلام حمزه «سلام الله عليه» داد و بعد از شهادت آن بزرگوار به دست تواناي علي (ع) که واجد تمام شرائط بود سپرد. [1] . در جنگ خيبر ابتدا پيامبر اسلام پرچم را به دست دو نفر که صلاحيت نداشتند سپرد ولي از ميدان جنگ برگشتند آنگاه پيامبر اسلام فرمود: فردا پرچم را به دست کسي مي‏دهم که او خدا و رسول خدا را دوست مي‏دارد و خدا و رسول خدا نيز او را دوست مي‏دارند، و چون بر دشمن حمله برد فرار نکند و بدون فتح و پيروزي باز نگردد و خداوند فتح خيبر را به دست تواناي او قرار داده است، مهاجرين و انصار در آن شب آرزوي آن پرچم را مي‏بردند که فردا در دست آنان قرار گيرد اما چون بامداد رسيد پيامبر فرمود: پسر عمم علي کجاست؟ گفتند درد چشم چنان او را از پا [ صفحه 45] در آورده که قدرت حرکت ندارد، فرمان داد آن حضرت را حاضر کنند دست آن حضرت را گرفته حاضر ساختند. پيغمبر اکرم آب دهان مبارک بر چمشهاي آن بزرگوار ماليد بلافاصله شفا يافت، آنگاه پرچم را بدو عنايت کرد و او همچون شير غضبناک خود را در قلب سپاه دشمن جاي داد و چون در برابر مرحب که با هزار دلاور مقابل بود روبرو شد اين رجز را خواند: انا الذي سمتني امي حيدره‏ ضرغام آجام و ليث قسوره و چنان ضربتي بر سر او زد که تا دندان‏هايش را شکافت و نقش بر زمين شد و بعد شجاعان ديگر را به خاک هلاکت کشاند و ربيع و عنتر خيبري و صواب را چنان با ضربت حيدري از پا در آورد که بينندگان را متحير ساخت گاهي با يک ضربت چنان دشمن را به دو نيم نموده بود که پس از لحظاتي که نيم پائين بدن آنان ايستاده بود و بعد بر زمين قرار مي‏گرفت و هنگامي که لشکر کفر را هزيمت داد پناهنده به قلعه‏ي خيبر شدند و در قلعه‏ي قموص را بستند آنها را تعقيب نموده و با دست يداللهي در از قلعه‏ي خيبر کند و آن را تا چهل ذراع به عقب سر پرتاب نمود، با اين که چهل نفر نمي‏توانستند آن در را حرکت دهند آن گاه در را به روي دست گرفته و لشکر اسلام با تمام احشام و چهارپايانشان از روي آن در عبور کردند تا فتح کامل نصيب مسلمانان گرديد. فرزند برومند و دلاور رشيد علي ابوالفضل العباس پس از پدر بزرگوارش اين سمت را حائز و مقام پرچمداري را از طرف سالار شهيدان؛ برادر بزرگوارش به عهده داشت در تاريخ، پرچمداري [ صفحه 46] فداکارتر و شجاعتر و دليرتر از او سراغ نداريم پرچمدار کربلا چنان ضرب دستي به دشمن نشان داد که تا دامنه‏ي قيامت نامش زنده و پابرجاست همچنان‏ که از اين پس روشن خواهد شد پرچم حسيني را تا آخرين لحظه‏ي حيات حفظ کرد و آن را چنان پابرجا و پايدارش داشت که تا دامنه‏ي قيامت به اهتزاز و شکوهش باقي است، اين پرچم‏ها ونشانه‏ها که در اول محرم هر سال از هزار و اندي سال پيش برافراشته مي‏شود و در تکايا و حسينيه‏ها و خيابانها و رهگذرها و بالاخره در اجتماع جهان اسلام به نظر مي‏رسد در تعقيب از همان علمي است که آن روز ابوالفضل العباس برافراشت، در پيروي از پرچمي است که براي حفظ آن خونها ريخته شد در اثر رايتي است که در حفظ آن برادر رشيد حسين (ع) دو دست خويش را فدا کرد، به راستي او بود که در نهضت مقدس عاشورا و انقلاب خونين کربلا به سمت فرماندهي لشکر و پرچمداري انتخاب شده و چه خوب از عهده‏ي آن بر آمد و نام خويش را تا دنيا دنياست زنده و پاينده نمود.

[1] چنان که ايران آرم (الله) را در پرچم سه رنگ برافراشته بر بام جهان را انتخاب نموده و جمهوري اسلامي اين افتخار را دارد که از پرچم رسول‏الله الگو گرفته است.