همچنان که عباس بن عبدالمطلب را مقام سقايت حاج بود؛ عباس بن علي را نيز اين مقام به معني وسيع کلمه حاصل گشت، با توجه به اينکه اصولا سقايت و سيراب نمودن مردم و حيوانات در شبه جزيرة العرب در هزار سيصد و اندي سال پيش بسي دشوار و يکي از مشاغل مهم و حائز اهميت بوده است لذا صاحبان اين مقام افتخار ميکردند و در زبان شعر و رجز به ثنا و مدح خويش ميپرداختند، تاريخ مينويسد: آن نوشيدني اهالي شبه جزيرة العرب اغلب از غديرها و گودالهائي بود که از آب راکد و باران و لجن آلود سيلها پر شده بود، و آفتاب سوزان بر آن ميتابيد و باد هم ريگ و شن را در آن ميريخت تا اينکه بعدها در مکه براي واردين چاهي را به نام
[ صفحه 33]
عجول حفر کردند و در حال برداشتن آب اين رجز را ميخواندند.
نروي علي العجول ثم ننطلق
ان قصيا قد وفي و قد صدق [1] .
پس از آن مجددا (قصي) که از اجداد پيامبر اسلام است چاه ديگري حفر کرد و نام آن را سجله خواند و اين شعر را گفت:
انا قصي و حضرت سجلة
تروي الحجيج زغلة فزغلة [2] .
با آنکه هاشم حوضهائي از پوست ساخته و در محل زمزم فعلي قرار داد در موسم حج حوضها را پر از آب ميکردند و از آنجا به نقاط ديگر براي حاجيان حمل مينمودند.
|