روزي علي عليه‏السلام به عقيل فرمود: انظر لي امرئة قد ولدتها الفحولة من العرب لأتزوجها فتلدلي علاما فارسا: براي من در نظر بگير زني از برگزيدگان عرب تا او را به همسري برگزينم و از او براي من فرزندي بهم رسد جنگجو و دلاور. عقيل گفت: تزوج بفاطمة الکلابية فانه ليس في العرب اشجع من آبائها: تزويج نما با فاطمه دختر حزام بن خالد ربيعة بن عامر بن کلاب بن ربيعة بن عامر بن صعصعه در جهان عرب شجاعتر و دلاورتر [ صفحه 28] از پدران او وجود ندارد. در کتاب مناقب شهر آشوب مذکور است: خداوند جهان در زمان حيات فاطمه عليهاالسلام تزويج تمام زنان را براي علي عليه‏السلام حرام نموده بود و از جهت تشريف و اجلال آن بانوي اسلام آن حضرت مجاز نبود زني ديگر اختيار نمايد، پس از وفات فاطمه سلام الله عليها طبق وصيت، اول با امامه که خواهرزاده‏ي آن مخدره بود ازدواج فرمود و پس از آن با زنان آزاد از جمله با فاطمه دختر حزام که بعدها ام‏البنين ناميده شد و به اين کنيه مشهور گشت و زن رشيده‏اي است که پس از فاطمه دختر پيامبر اسلام در درجه‏ي اول قرار گرفت، او بانوئي فاضله و از شيعيان خالص علي (ع) و داراي حسب و نسب عالي و همواره در نزد اهل‏البيت و فرزندان علي عليه‏السلام محترم و معزز بوده است. ام‏البنين با اينکه خود از اميرالمؤمنين عليه‏السلام داراي چهار فرزند شد، اما براي فرزندان فاطمه‏ي زهرا عليهاالسلام مادري دلسوز و مهربان بود بلکه فرزندان فاطمه را بر فرزندان خود ترجيح مي‏داد او مي‏دانست فرزندان فاطمه عليهماالسلام بر ساير فرزندان علي عليه‏السلام فضيلت دارند و حسن و حسين عليهماالسلام دو امام و سيد شباب اهل بهشت‏اند، او در مکتب علي عليه‏السلام معارف حقه را آموخت و اخلاق و فضائل و کمالاتي را به ارث برده بود که نه فکر را توانائي درکش و نه قلم را قدرت ذکرش او ام‏البنين وام‏الفضائل بود، او فاطمه‏ي ثاني و جوهره‏ي اخلاق بود، او عالمه و ناطقه و همچون دختر علي زينب سلام الله عليها شجاع و بردبار بود، صبر و ثبات او زبان زد خاصه و عامه بود، تا آنجا که دشمن را به شگفت آورد. [ صفحه 29]