ناگفته پيداست که آن حضرت، از خاندان وحي و رسالت است. او از والاترين و بالاترين خاندان بشري، برخاسته است. او از خاندان علوي است که قرآن کريم اين خانواده را ستوده و تمجيد کرده است. [ صفحه 14] از خانداني برخاسته است که بهتر و والاتر از آن در عالم حسب و نسب يافت نمي‏شود. «في بيوت أذن الله ان ترفع و يذکر فيها اسمه. يسبح له فيها بالغدو والاصال» [1] . در خانه‏هايي که خدا رخصت داده که (قدر و منزلت) آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. (در آن خانه‏ها) هر بامداد و شامگاه او را نيايش مي‏کنند. و اين دودمان پاک و پاکيزه نيز، به وجود چنين شخصيتي، افتخار مي‏کنند. و اي کاش جامعه عرب سفارش و توصيه نبي گرامي اسلام صلي الله عليه و اله در مورد اين خانواده را به جاي مي‏آورد آن جا که فرموده است: «اني تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتي» [2] . به درستي که من دو وزنه بين شما وا مي‏نهم، کتاب خدا و عترتم را. و يا اين که فرموده‏اند: «أکرموا اولادي الصالحون لله و الطالحون لي» [3] . فرزندانم را بزرگ شماريد، خوبانشان را براي خدا و بدانشان را براي من. آري: آن عالي جناب از خانداني برخاست که افتخار عدنان و [ صفحه 15] عرب است. او فرزند امام‏الموحدين، قائد الغرالمحجلين، علي (عليه‏السلام) است که امين الله و سرالله و ولي‏الله، صديق اکبر و فاروق اعظم است که تمام فضايل را داراست و شاهباز کمال را به افق عظمت او دست رسي نيست: «ينحدر عني السيل و لا يرقي الي الطير» [4] . کوه بلند را مانم که سيلاب از ستيغ آن ريزان است و مرغ از پريدن به قلعه‏ام گريزان.

[1] سوره‏ي مبارکه‏ي نور، آيه‏ء شريفه‏ي 36. [2] مستدرک الوسايل، ج 2، ص 300. [3] همان، ج 12، ص 276. [4] نهج‏البلاغه، خطبه (سوم) شقشقيه.