شاه شمشاد قدان خسرو شيرين دهنان که بمژگان شکند قلب همه صف شکنان مست بگذشت و نظر بر من درويش انداخت گفت اي چشم و چراغ همه شيرين دهنان تا کي از سيم و زرت کيسه تهي خواهد ماند بنده‏ي من شو و بر خور ز همه سيم تنان کمتر از ذره نه‏اي، پست مشو، مهر بورز تا بخلوتگه خورشيد رسي چرخ زنان بر جهان تکيه مکن ور قدحي مي‏داري شادي زهره جبينان خور و نازک بدنان دامن دوست بدست آر و ز دشمن بگسل مرد يزدان شو و فارغ گذر از اهرمنان پير پيمانه کش من که روانش خوش باد گفت پرهيز کن از صحبت پيمان شکنان با صبا در چمن لاله سحر مي‏گفتم که شهيدان که‏اند اين همه خونين کفنان گفت حافظ من و تو محرم اين راز نه‏ايم از مي لعل حکايت کن و شيرين دهنان [1] . [ صفحه 118]

[1] عارف کامل مرحوم کربلايي احمد از شاگردان عارف واصل مرحوم شيخ رجبعلي خياط فرموده‏اند: کسي جناب حافظ را در خواب ديد که به او فرموده بود من اين شعر را مخصوص قمر بني‏هاشم (عليه‏السلام) سروده ام - کتاب حافظ و شاه شمشاد قدان اثر حجةالاسلام موسوي مطلق.