تاکنون کتابهاي زيادي در شأن و منزلت حضرت ابوالفضل العباس (عليهالسلام) به رشته تحرير درآمده است. و کوشيده شده تا بخشي از فضايل و کمالات آن سپهدار عشق به تصوير کشيده و معرفي گردد؛ ولي واقعيت اين است که چهره تابناک آن حضرت نيازي به معرفي ندارد.
از طرفي کنه وجودي آن جناب مثل ساير رجال الهي با اين نوشتهها شناسايي نميگردد و اگر توجه و عنايت آن ذوات مقدسه نيز نباشد، با حوصله کم و توان ناچيز، اين ممکن نيز ممتنع ميباشد.
سايه طاير کم حوصله کاري نکند
طلب سايه ميمون همايي بکنيم [1] .
شايد تا اين مقدار کافي باشد که بگوئيم:
وجود تابناک حضرت عباس بن علي بن ابيطالب: به مانند ماه عاشقي گرداگرد وجود خورشيد برادر و امام خويش حضرت اباعبدالله الحسين (عليهالسلام) در دوران و حرکت بود که در آخر جذب اين خورشيد گرديده و فداي او شد. آري:
(والشمس و ضحيها و القمر اذا تلها)
[ صفحه 10]
از بهترين تعابيري است که بتواند اين دلباختگي قمر بنيهاشم را به برادرش بيان نمايد. او توانست با تقديم چشمان و دستان و خون مطهر خويش، متصل به خون الهي گرديده و وصفي از اوصاف نمايان الهي در آينه خورشيد حسيني گردد و جذبهي عشقي ايجاد نمايد که هر کس بهرهاي از خوبي و کمال برده باشد و در مدار آن عشق فرا گيرد عاشق و شيفتهي آن دو ميگردد. تا جائي که دل از تمام دلبستگيهاي فاني گرفته و حقا در آن دو فاني ميگردد.
الغرض، تنظيم اين مجموعه نيز در راستاي اعلام عشق و وفا به آن هماي عاشقان، صورت گرفته است و نگارنده اميدوار است با تقديم اين نوشته در دنيا زائر و ذاکر آن جناب و اهل بيت نور و هدايت و در عقبي همنشين آنان باشد. و اسم اين کتاب را نيز شاه شمشاد قدان گذاشتهام، تأسيا به خواجهي شيراز که فرموده است:
شاه شمشاد قدان خسرو شيرين دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
و مطالب آن نيز در پنج گفتار تنظيم شده است:
گفتار اول: هويت شخصي و نسبي
گفتار دوم: هويت معنوي
گفتار سوم: کرامات و اتفاقات و توسلات
گفتار چهارم: مقتل (کيفيت شهادت)
گفتار پنجم: اشعار (مدايح و مراثي)
و سعي شده است از طرح مباحث زائد و حاشيهاي که سبب خستگي خوانندگان محترم گردد پرهيز شود.
سيد محمد حسيني
[ صفحه 13]
|