يکي ديگر از القاب آن حضرت عبد صالح است. عبد يعني بنده و به کسي اطلاق ميگردد که تمام وجود خويش را در اختيار مولاي خود
[ صفحه 32]
قرار داده باشد.
اطلاق عبد گاهي عمومي است يعني به طور عام بر تمام بندگان الهي است مثل اينکه بگويي «يا عبادالله اتقوالله»: «اي بندگان خدا از خدا پروا کنيد» که معمولا در خطابهاي عمومي استعمال ميگردد.
و گاهي اين اطلاق به صورت خاص يا خاص الخواص است مثل جايي که خداوند سبحان انبياء و بندگان برجسته خويش را به اين خطاب مختص ميدارد: [1] و يا با عبارت «عبد» از آنان تمجيد مينمايد.
در اين مقام، بايد بنده خداوند، به آن مرحله از شايستگي برسد تا لياقت خطاب قرار گيرد، به قول شاعر سالک خواجه عبدالله انصاري:
خدايا؛ اگر يکبار گويي بندهام
بگذرد از عرش اعظم خندهام
و اينکه امام صادق (عليهالسلام) در زيارتنامه مخصوص به عباس بن علي بن ابيطالب عليهمالسلام فرموده است:
السلام عليک ايها العبد الصالح المطيع لله و لرسوله
دليل بر شايستگي و منزلت معنوي آن جناب است و وصف آوردن صالح به دنبال عبد، آن عالي جناب را از اطلاق عام به اطلاق خاص يا بالاتر خاص الخواص، مزين نموده است، و اين مقامي است هم رديف بندگان برجسته خداوند. و او که بدون هيچگونه چون و چرايي
[ صفحه 33]
به فرمان الهي گردن نهاد و با شيفتگي تمام؛ هم آغوش مرگ شد تا وعده پدر و اجداد طاهرينش در قرباني نمودن نفس در مسير امتحان الهي تحقق يابد.
|