در ميان عرب رسم است که اضافه بر اسم، داراي لقب و کنيه نيز [ صفحه 24] باشند. کنيه و لقب نيز در جايي است که شخص داراي يکي از اوصاف برجسته کمال باشد. مضافا اينکه کنيه به پدر و مادر به ازاء اولين فرزند آنان يا يکي از مشهورترين اولاد، اطلاق مي‏گردد. مثل ابوالفضل، که هم از حيث اين که آن حضرت بالحق داراي وصف کماليه فضل و خوبي است عنوان گرديده و هم اينکه يکي از فرزندان آن جناب، فضل نام داشته است که بر اين اساس آن عالي جناب را مکني به کنيه ابوالفضل کرده‏اند. عباس نيز اسم آن حضرت است. عباس به معناي (دُرم» يعني شير بيشه آمده است. البته مي‏تواند صيغه مبالغه عبس نيز باشد يعني درهم گرفته و بسيار خشمگين. شاعر مي‏گويد: [1] . عبست الوجوه القوم خوف الموت والعباس منهم ضاحکا متبسما هراس از مرگ چهره دشمن را درهم کشيده بود و عباس در اين ميان متبسم و خندان بود. عباس، نامي بود که امام الموحدين (عليه‏السلام) براي فرزندش انتخاب نمود. آن حضرت مي‏دانست که فرزندش جنگاور و دلاور است. عباس به مانند پدر بزرگوار خويش به عدالت و خوبي‏ها لبخند مي‏زده است و در برابر ظلم و کژي‏ها بسيار خشمگين و عباس بوده است. و خداوند سبحان چنين صولتي به آن جناب عنايت کرد تا ابهت و شکوه او در روز تاسوعا به هنگام برخورد با دزدان شب‏رو و نامردان [ صفحه 25] روزگار کوفه، کابوس هولناکي بسازد تا يک شب را به حسين بن علي و ياران عاشقش، فرصت مناجات و نجوي با خداوند سبحان را داده و اسباب تنبه و وارد شدن رخي ديگر از ياران عاشق آن حضرت را فراهم نمايد.

[1] منتهي الارب، (به نقل از زندگاني ابوالفضل العباس) ص 27 - المنجد، ص 484.