به نظر مي‏آيد که لقب ام‏البنين براي فاطمه بنت حزام بن خالد، همسر لايق امام الموحدين، علي (عليه‏السلام)، قبل از ازدواج با آن حضرت، ثابت و مستقر بوده است. به اين دليل که خاندان بني کلاب از نعمت پسران شجاع و دلاوري برخوردار بودند و به همين علت، اين لقب براي اين خاندان، اعم از مردان و زنان مشهور بوده است. شاهد اين سخن اين است که، طفيل پدر عمره (مادر مادربزرگ‏ ام البنين) و برادرانش که از بهترين سوارکاران عرب بودند از جمله عبيده و ربيع و معاويه که به مادر آنان نيز، ام‏البنين مي‏گفتند، به هنگام حضور نزد ربيع بن زياد عبسي، که از دشمنان خاندان بني کلاب بود و ربيع بن زياد بر آنان خشمگين شده بود، و لبيد شاعر عرب که در آن مجلس نيز حضور داشت، وقتي از خشم و نفرت امير ربيع بن زياد مطلع گشت، فورا به انشاء اين شعر پرداخت و گفت: يا اوهب الخير الجزيل من سعة نحن بنو ام‏البنين الاربعه و نحن خير عامر بن صعصعه المطعمون الجنغنه المدعدعه [1] . اي بخشنده خير بزرگ، ما فرزندان چهارگانه ام‏البنين هستيم و مائيم بهترين فرزندان عامر بن صعصعه که در کارهاي بزرگ به ديگران اطعام مي‏کنيم. مشاهده مي‏فرمائيد «لقب ام‏البنين» در شعر لبيد. براي مادر [ صفحه 18] مادربزرگ ام‏البنين بنت حزام بن خالد يعني عمره بنت طفيل کلابي، نيز مشهور بوده است. و اين لقب براي همسر شايسته امام الموحدين علي (عليه‏السلام) علم گرديده و بعد از ازدواج، اين بانوي بزرگ، داراي چهار فرزند دلاور به نام‏هاي عباس (عليه‏السلام) و عبدالله و جعفر و عثمان گرديد. وقتي اين چهار امام‏زاده‏ي بزرگ در کربلا به شهادت رسيدند و خبر شهادت آنان به مدينه رسيد و ام‏البنين نيز از شهادت آنان مطلع گرديد، به نوحه سرود آورد که: لا تدعوني و يک ام البنين تذکروني بلبوت المرين [2] . مرا ام البنين ديگر مخوانيد به اشک و ناله‏ام ياري نمائيد ام‏البنين، بانويي دانشمند و عالم بود. او شيفته خاندان عصمت و طهارت عليهم‏السلام (اهل بيت) بود. او خود را جانشين فاطمه (عليهاالسلام) نمي‏دانست بلکه همواره خود را به عنوان کنيز حضرت فاطمه (عليهاالسلام) و فرزندان آن حضرت، قلمداد مي‏کرد. نقل است که وقتي اين بانوي محترم را به منزل امام الموحدين، علي (عليه‏السلام) مي‏آوردند او در نزديکي منزل امام (عليه‏السلام) توقف نمود و از فرزندان حضرت فاطمه (عليهاالسلام) پرسش نمود و از آنان سراغ گرفت. وقتي حسنين (عليهماالسلام) و زينب و ام‏کلثوم (عليهماالسلام) به نزد او آمدند به آنان عرض نمود، عزيزانم: من نيامده‏ام تا جاي مادر شما را بگيرم، بلکه [ صفحه 19] آمده‏ام تا کنيز شما باشم. تا اجازه ورود به من ندهيد، وارد خانه شما نمي‏شوم. اين بانوي محترم نيز، نزد اهل بيت عصمت و طهارت عليهم‏السلام و خاندان وحي، از مقام و منزلت خاصي برخوردار بود. نه تنها شيعيان بلکه اکثر مسلمانان، او را با احترام و شايستگي تجليل مي‏نمايند. خصوصا شيعيان به خاطر جايگاه خاص حضرت ام‏البنين نزد خداوند سبحان و قرب و منزلت او، به حضرتش متوسل مي‏شوند و او را در برآوردن حاجات و رفع هم و غمهاي خويش، شفيع صاحب مقامي نزد خداوند بزرگ مي‏دانند. [3] .

[1] جمهرة الامثال، ص 175. [2] شرح اخبار، ج 3، ص 287. [3] از مرحوم آيت‏الله العظمي سيد محمود حسيني شاهرودي متوفاي هفده شعبان 1394 ه ق نقل است که فرموده بودند: من در مشکلات صد مرتبه صلوات براي مادر حضرت ابوالفضل العباس (عليه‏السلام) (ام‏البنين (عليهاالسلام) مي‏فرستم و حاجت مي‏گيرم. (چهره درخشان قمر بني‏هاشم، ج 1، ص 464). از مرحوم آيت‏الله العظمي سيد محمد حسيني شيرازي نقل است که شخصي در عالم مکاشفه حضرت ابوالفضل العباس (عليه‏السلام) را مي‏بيند و به حضرت قمر بني‏هاشم (عليه‏السلام) عرض مي‏نمايد آقاجان من حاجتي دارم به چه کسي متوسل شوم؟ حضرت در جواب مي‏فرمايد: به مادرم ام البنين (عليهاالسلام) متوسل شويد. (ستاره درخشان مدينه، ص 142).