گروهي از مورخين برآنند که اميرالمؤمنين عليهالسلام با امالبنين دختر حزام عامريه، بعد از وفات حضرت زهرا سلام الله عليها ازدواج نمود. [1] دستهاي ديگر ميگويند که اين امر بعد از ازدواج حضرتش با أمامه بوده است. [2] اما مسلم است که اين ازدواج بعد از وفات صديقهي کبري سلام الله عليها ميباشد، زيرا تا فاطمه عليهاالسلام زنده بود خداوند، بر اميرالمؤمنين عليهالسلام ديگر زنان را حرام نموده بود [3] .
امالبنين داراي چهار پسر شد به نامهاي عباس، عبدالله، جعفر و عثمان، که سرور همهي آنان عباس عليهالسلام ميباشد. اين بانوي بزرگوار بعد از اميرالمؤمنين عليهالسلام نيز مدتي طولاني زنده بود و با کسي هم ازدواج نکرد. همچنان که امامه و اسماء بنت عميس و ليلي نهشليه چنين نمودند. و اين چهار زن آزاده، کمال وفاداري را در حق شوي و سرورشان اميرالمؤمنين عليهالسلام انجام
[ صفحه 158]
دادند. [4] چنانکه يک مرتبه مغيرة بن نوفل و دفعهي ديگر ابوهياج بن سفيان از امامه طلب ازدواج کردند، اما او امتناع ورزيد و حديثي از علي عليهالسلام نقل نمود که همسران پيامبر و جانشينش بعد از ايشان نبايد به همسري کسي درآيند؛ و بدين لحاظ اين آزادگان به منظور عمل به اين روايت، تن به ازدواج با کسي ندادند [5] .
اما امالبنين از بانوان ارجمند و عارف به جايگاه اهل بيت عليهمالسلام و داراي اخلاص و صفا در ولايت و محبت آنان بود. کما اينکه از طرف مقابل نزد خاندان وحي نيز از شأن و مقامي بس والا بهره داشت. و زينب کبري سلام الله عليها، همان طور که در ايام عيد به ديدار او ميآمد، پس از واقعهي کربلا و ورود به مدينه هم نزد او آمد و شهادت فرزندانش را به وي تسليت گفت [6] .
از عظمت مقام و معرفت او به مقام و موقعيت اهل بيت عليهمالسلام آن که: چون به ازدواج اميرمؤمنان عليهالسلام درآمد، امام حسن و امام حسين عليهماالسلام بيمار بودند، و او بسان مادري دلسوز و پرستاري مهربان به مراقبت و دلنوازي از آنان پرداخت. و چنين امري از همسر سرور اهل ايمان، که از انوار معارف حضرتش بهرهها گرفته، در بوستان علوي تربيت يافته و به آداب و اخلاق مولاي متقيان عليهالسلام مؤدب و متخلق شده، شگفت نيست.
[ صفحه 161]
|