کعب بن لؤي (جد حضرت رسول صلي الله عليه و آله) همواره به بعثت و [ صفحه 50] برانگيخته شدن پيامبر بشارت مي‏داد و مردم را به پيروي حضرتش سفارش مي‏نمود و به قريش اعلام مي‏داشت که پيامبر موعود از نسل او خواهد بود. وي مي‏گفت: گوش فرادهيد و بخاطر سپاريد و دانش فرا گيريد تا آگاه شويد، و در فهم بکوشيد تا بفهميد. شب تاريک و روز روشن، زمين گاهواره و کوه‏ها چون ميخ هستند و پيشينيان چون اقوام بعدي، همه به سوي نابودي رهسپارند. همه در بلا و آزمايش مي‏باشند بنابراين با خويشان پيوند کنيد و در نيکي احوال خود بکوشيد. آيا کسي که نابود شد، بازگشته و آن که فوت کرده بپاخاسته است؟ سراي ديگر در مقابل است و برخلاف گفته‏ي شما، قطعا دنياي ديگري وجود دارد. حرم را آراسته و بزرگ شماريد و همراه آن بوده و از آن جدا نشويد که آن را به زودي خبري بزرگ خواهد بود و پيامبري بزرگوار برانگيخته خواهد شد. سپس طي اشعاري ابراز نمود: نهار و ليل و اختلاف حوادث‏ سواء علينا حلوها و مريرها يؤوبان بالأحداث حتي تأوبا و بالنعم الضافي علينا ستورها علي غفلة يأتي النبي محمد فيخبرأ أخبارا صدوقا خبيرها روز و شب و پي‏آمد حوادث تلخ و شيرين آن براي ما يکسان است. گذر روزگار و شب و روز موجب بروز حوادثي است که نعمت‏هاي مخفي را بر ما ظاهر مي‏کنند. ناگهان پيامبر گرامي محمد صلي الله عليه و آله خواهد آمد و از اخباري که خبر گزارش راستگوست، خبر خواهد داد. آنگاه اضافه نمود: اي کاش من شاهد مضامين دعوت و پيامبري وي بودم، و البته اقوام و عشيره‏اش با حق ستيزه مي‏کنند و خواري آن را مي‏خواهند [1] . به جهت شرافت و جلالت او تاريخ وفات او را مبدأ تاريخ قرار دادند [ صفحه 51] تا پس از حادثه‏ي ابرهه، عام‏الفيل مبدأ تاريخ شد و سپس تاريخ رحلت عبدالمطلب مبدأ تاريخ گرديد. او اولين کسي بود که روز جمعه را بدين اسم (جمعه) خواند، چه آن که قريش در اين روز اجتماع مي‏کردند و اسلام نيز همين اسم را تأييد و امضاء نمود. در زمان جاهليت اسم روز جمعه عروبه بود [2] .

[1] صبح الأعشي، ج 1، ص 211. [2] سيره‏ي حلبيه، ج 1، ص 19.