زمين مدينه با نيم نگاه خورشيد روشنايي مي گرفت و تابش طلايي آفتاب، جمعه، چهارمين روز شعبان سال 26هجري، را نوري ديگر مي بخشيد. [1] . بلور دلهاي شيفتگان اميرالمؤمنين علي عليه السلام لبريز از شور و عشق مي شد و کوچه هاي بني هاشم آغوش خود را به روي زائران خانه ي حضرت مي گشود. چهره ي علاقه مندان اهل بيت عليهم السلام را شبنم شادي فرا گرفته بود و [ صفحه 18] براي ديدار نورسيده ي مولاي خويش بر يکديگر پيشي مي گرفتند. «ماه» تازه در مدينه طلوع کرده بود و با ظهور خود دلهاي شيفتگان اهل بيت عليهم السلام را از عطر شادماني معطر ساخته بود. شور و هلهله، خانه ي علي عليه السلام و فاطمه ي کلابيه را فرا گرفته بود و نگاه همگان به سخاوت لبان مولا بود تا انتخاب نام طفل را نظاره کنند و شيريني اولين کلام او را بيابند. [2] . در اين هنگام گويي مادر کودک، ام البنين عليهاالسلام، قنداقه ي عزيز خود را تقديم علي عليه السلام کرد. امام فرزند دلبند خود را به سينه چسبانيد، بهت و حيرت، نگاه اطرافيان را ربود و همگان از پيوند «مهر» و «ماه» لب به تبريک گشودند. اميرمؤمنان با صدايي آسماني در گوش راست فرزند خود اذان و در گوش چپ وي اقامه گفت. بدين ترتيب، امام عليه السلام در آغازين لحظه هاي حيات، بذر بندگي در سرزمين قلب فرزند خويش افشاند تا در گلستان وجود او شاخسار ايمان و عشق به «توحيد» و «نبوت» نمايان شود، از بلنداي همتش آبشار شوق به «امامت» جاري شود و تا هميشه ي ايام در سايه سار «ولايت» سروي سبز باشد. چون نسيم اذان و اقامه بر روان پاک و سپيد طفل فرونشست، امام عليه السلام با واژه اي مهرآفرين و روح افزا نام فرزند خود را بيان فرمود: [ صفحه 19] «عباس» يعني: شير بيشه ي شجاعت و قهرمان ميدان نبرد [3] ، دلاوري از شجاعان اسلام، قهرماني که در برابر باطل و ستم عبوس و خشمگين است و در مقابل خير و نيکي شادان و متبسم. [4] . رواق چشم اطرافيان را هاله اي از عشق و اميد فرا گرفته بود و بيش از ديگران فاطمه ي کلابيه از خشنودي شوي خويش شادمان و خرسند بود. در اين لحظه، الماس بوسه ي علي عليه السلام بلور پيکر طفل را صداي محبت بخشيد [5] و دستان کوچک عباس با اولين حرير عشق و عاطفه آشنا شد؛ اما اين شادي لحظاتي بعد با توفان غم درهم پيچيده شد. ناگهان گوهرهاي اشک از ديدگان اميرمؤمنان عليه السلام بر سينه ي سيمايش پديدار شد، صداي گريه ي آن حضرت دلها را مالامال از اندوه ساخت و فرمود: گويا مي بينم اين دستها يوم الطف، [6] در کنار شريعه ي فرات در ياري برادرش حسين، از بدن جدا خواهد شد. [7] .

[1] بطل العلقمي، عبدالواحد المظفر، ج 2، ص 6؛ اعيان الشيعه، سيد محسن امين، (ده جلدي)، ج 7، ص 429، العباس بن علي، ص 25. [2] مولد العباس بن علي عليه السلام، محمد علي الناصري، ص 46؛ قمر بني هاشم، عبدالرزاق المقرم، ص 17؛ العباس بن علي، ص 24. [3] همان، ص 25؛ زندگاني قمر بني هاشم، ص 53 - 54. [4] العباس بن علي، ص 25. [5] همان، ص 24. [6] روز کربلا. [7] خصائص العباسيه، ص 119؛ زندگاني قمر بني هاشم، ص 53.