ژرفانديشان و نسب شناسان معتقدند که در ميان فرزندان ابوالفضل عليهالسلام، عبيدالله استمرار بخش نسل عباس شد [1] و فرزندان و نوادگان عبيدالله نام و ياد عباس را در خاطرهها زنده ميکردند [2] .
سال 155 قمري مشعل پر فروغ وجود عبيدالله خاموش شد. يگانه فرزند دلبندش «حسن» شصت و نه سال زيست و پنج يادگار به نامهاي فضل، حمزه، ابراهيم، عباس و عبيدالله از خود باقي گذارد. فرزندان حسن
[ صفحه 123]
در آسمان ادب و فضيلت ستارگاني درخشان به شمار ميآيند.
«فضل» صاحب سخني فصيح و خوش بيان بود که در عرصه تقوا و پاکدامني فروغي خيره کننده از خود نشان داد. اين دلاور مؤمن، که هماره مورد احترام خلفا بود، به «ابنالهاشميه» شهرت داشت. جعفر، عباس، اکبر و محمد فرزندان وي بودند که هر يک گلواژهاي معطر از گلستان دانش و بينش شده، در گسترهي هستي مقامي والا يافتند [3] و از فرزنداني صاحب فضل و ادب بهرهمند شدند. «ابوالعباس فضل» يکي از اين فرزندان بود. او شخصيتي برجسته داشت و شاعري توانا شمرده ميشد، بازماندگانش در قم و طبرستان پراکنده شدند.
«حمزه» فرزند ديگر حسن، سيمايي نوراني داشت و شبيه جدش اميرمؤمنان علي عليهالسلام بود. مأمون به خط خود برايش چنين نوشت: به حمزة بن حسن بن عبيدالله بن عباس بن اميرالمؤمنين عليهالسلام هزار درهم، به سبب شباهتش به جدش اميرالمؤمنين صلوات الله عليه، عطا ميشود.
«ابراهيم» فرزند ديگر حسن، به «جردقه» شهرت داشت و در رديف فقيهان، اديبان و زاهدان بود. فرزندش علي، سخاوتي علوي داشت و صاحب مقام و شرافتي درخور و شايسته شد. او نوزده فرزند از خود به يادگار گذارد که برخي از آنان در شمار محققان و مؤلفان علوم اسلامي جاي داشته، در ابواب گوناگون فقه آثاري گرانبها پديد آوردند [4] .
[ صفحه 124]
«عباس» ديگر فرزند حسن بن عبيدالله بن عباس عليهالسلام، دلاوري بيمانند بود. چنان مشهور است که در جرأت، صراحت لهجه و تندگويي مثل او در بنيهاشم ديده نشده است. عباس در فصاحت بيان و شعر از بزرگان قمر بنيهاشم شمرده ميشد، به خاطر فضايل بسيار و کمالات فراوانش مورد احترام خلفا بود و هارون او را به کنيه ميخواند [5] .
«عبيدالله» که افتخار فرزندي حسن بن عبيدالله بن عباس عليهالسلام را داشت، از هيبت و شکوهي خاص بهره ميبرد و در دوران مأمون در سال 204 قمري امارت مکه و مدينه و قضاوت آن دو شهر را به عهده داشت. [6] .
|