انساني شايسته و ارجمند که عالمان نسب شناس و مورخان انديشمند با عبارات پر ارزش خود شخصيت وي را ستوده و او را سرآمد معاصران دانستهاند.
عبيدالله همراه مادر خود «لبابه» از کربلا به مدينه بازگشت و پس از
[ صفحه 120]
چندي مدارج کمال و قلههاي ترقي را يکي پس از ديگري طي کرد و عالمي نامدار و شايسته شد. وي از صورتي زيبا و صفاتي ملکوتي بهرهمند بود و هماره در سختيها و مشکلات پناه مردم محسوب ميشد. يار و همراه ستمديدگان و غمخوار مظلومان بود و در مصايب و دشواريها، فريادرسي مهربان براي آنان بود.
وي صاحب فرزندان و نوادگاني با عظمت شد که همگي در شمار عالمان برجستهي شيعه و مروجان نامدار اسلام جاي گرفتند. ديري نپاييد که عبيدالله و فرزندانش چنان جايگاهي در جامعه يافتند که در بزرعه، مصر، طهريه، قم، شيراز، ارجان (بهبهان)، يمن، حزان، مغرب اقصي و دمياط، داوري و رهبري مسلمانان را عهدهدار شدند. مرجع قضاوت مردم و محل اطمينان و پناه آنان شده و از مهر و محبت بسياري بهرهمند شدند. [1] .
عبيدالله از افتخار ديگري نيز بهره داشت. وي داماد امام حسن عليهالسلام بود و نزد امام سجاد، ارزش وافري داشت، به طوري که وقتي نگاه آن حضرت بر سيماي عبيدالله مينشست، مرواريدهاي اشک بر چهرهي امام نمايان
[ صفحه 121]
ميشد و با حزني جانسوز و دردافروز ميفرمود:
«مقام و عظمت پدر او را در واقعهي عاشورا به ياد ميآورم و نميتوانم اختيار خود را نگهدارم». [2] .
|