فتح الفتوح پيروزيها و کاميابيها صبر است؛ رمزي ملکوتي که چون با ايمان و تقوا عجين شود، جاودانگي و ابديت به ارمغان ميآورد. اين صفت عرشي در سه بعد تجلي ميکند و صاحبان خود را به والاترين رتبهي انساني صعود ميبخشد: صبر بر مصيبت نخستين جلوه است که همراه خود سپاس خداي سبحان و شکر نعمتهاي پروردگار دارد و صبر بر سختيهاي عبادت مرتبهاي ديگر از اين مقام است که تلخيها و دشواريهاي اطاعت پروردگار را کاسته و شيريني و حلاوت به جاي آن مينشاند و صبر در معصيت و نافرماني ميوهي ديگري از اين شجرهي طيبه است، تحفهاي که به سان سپري فولادين گرفتاريها را ميزدايد و غم و اندوه آدمي را ميکاهد [1] .
آنگاه که نگاهي ديگر در طومار زرين زندگاني حضرت ابوالفضل عليهالسلام ميکنيم، شعاع صبر و بردباري را در جايجاي حيات پر افتخار وي ميبينم. او دوران طاقتسوز پدر را ديده بود که ميفرمود: صبر کردم، در حالي که خار در چشم و استخوان در گلو داشتم، و روزهاي دشوار امامت امام حسن عليهالسلام را لمس کرده بود و با اين تجربهي انبوه پاي در راه ياري امام حسين عليهالسلام گذارد. از اين رو صبر را سپري محکم در بلاها گرفت و آوار
[ صفحه 106]
مصايب و سختيها را با اين نيرو از خود دور ساخت، و تا آنجا پيش رفت که دربارهاش سرودهاند:
عشق، عاشق به وفاداري تو
صبر بيتاب ز غمخواري تو
روشني بخش شب بيسحر است
نور فانوس فداکاري تو [2] .
آري، عباس از اوان کودکي تا هنگامهي کربلا خويشتن داري و صبر بر بلاها و مصايب را آموخت تا زمان امتحان فرارسيد و در کنار امام و پيشواي خود که صبر او ملايک آسمان را به حيرت افکنده بود، بهترين نمونههاي شکيبايي و صبوري را از خود نشان داد.
دستهاي جدا شده، چشمان به تير نشسته و زبان معطر به نام و ياد خدا در دشواريها، شاهدي جاودان در دفتر زندگاني عباس محسوب ميشد. او در راه دفاع از دين و رهبر، لحظهاي غفلت و سستي نکرد و هنگام اندوه و بلا، با ياد لقاي خداوند جرعههاي تلخ صبر نوشيد تا حسينيان عالم، راه عبور از گذر تنگناهاي دينداري را فراگيرند و با اين پلکان ملکوتي به قلهي قدس و جاودانگي دست يازند.
|