شجاعت صفت سعادتمندان عالم است که در برابر حوادث گوناگون، با مقاومتي پر صلابت، هيچ گاه ضعف و زبوني به خود راه نميدهند و با خروشي مقدس، موانع راه را کنار زده، ابتدا بر دشمن درون و سپس بر دشمن بيرون غلبه پيدا ميکنند و از جبن و ترس خلاصي يافته و در ورطهي
[ صفحه 98]
تهور و بيباکي قرار نميگيرند. اينان به عاليترين درجهي اعتدال دست يافته و چون ستارههاي فروزان در آسمان زندگاني خود ميدرخشند.
عباس عليهالسلام فرزند شجاعترين مرد روزگار بود و افزون بر آن تکيه بر وراثتي چشمگير از سوي مادر داشت. او با تلاش خويش به استعدادهاي بالقوهي خود فعليت بخشيد و با صفات اکتسابي، دلاوري کمنظير در زمان خود شد. مجسمهاي از شجاعت گرديد و در هيچ جنگي رعب و وحشت در خود راه نميداد. آنچه در گذر زمان از پدر آموخته بود در روز عاشورا به همگان تعليم داد و در حادثهي کربلا، قهرماني جهاني و جاودان براي هميشه تاريخ گرديد. از اين رو قرنهاي بسياري ميگذرد و ابوالفضل عليهالسلام ضربالمثل شجاعت، مردانگي و مقاومت محسوب ميشود.
مرحوم سيد جعفر حلي در اشعار ارزشمند خود شجاعت عباس را اينگونه به تصوير کشيده است:
«چهرهي دشمن از ترس مرگ عبوس شده بود و عباس در آن ميان خندان و متبسم بود.
اگر قضاي حتمي نبود با نيروي شمشير عباس، هستي محو ميشد اما خداوند هر آنچه حکم کند و بخواهد محقق خواهد کرد.» [1] .
[ صفحه 99]
و ديگري [2] اينسان صفات عباس را بيان ميکند:
«او در همه جا پرچم جهاد است و در لحظهي ديدار دشمن نمونه پايداري است. بزرگواري و مناعت، هيبت و عزت را از علي به ارث برده است. در هر حادثهاي دلش محکم و استوار است و دل هر بينندهاي را ميلرزاند.» [3] .
|