سپاس خداي سبحان را به جا ميآورم و در حال راحتي و گرفتاري او را با بهترين ستايش حمد ميگويم... همانا من اصحابي باوفاتر و بهتر از اصحابم و اهل بيتي نيکوکارتر و با پيوندتر از اهل بيت خويش سراغ ندارم. پس خداوند شما را، از طرف من، به بهترين وجه پاداش دهد!
آگاه باشيد که من در رفتن به شما اجازه دادم. پس همگي برويد که عقد بيعت از شما گسستم. ديگر دربارهي من تعهدي نداريد. اينک که شب
[ صفحه 66]
رسيده و پوشش آن شما را در بر گرفته است، آن را چون شتري راهوار بگيريد و متفرق شويد.... [1] .
هنوز سخن امام حسين عليهالسلام پايان نيافته بود که عشق و انديشه و شور دلدادگان حسيني فضاي خيمه را عطرآگين کرد. سرشک چشمان هر يک دريايي از محبت شد و دلهاي شرحه شرحه آنان صحيفهي صادق ابراز ارادت و صميميت.
ناگاه قامتي رسا و سيمايي زيبا به سان سروي هميشه سبز خود را نمايان ساخت و با واژههايي لبريز از وفا، ايثار، جانبازي و دلباختگي گفت: هرگز تو را ترک نميکنيم، آيا پس از تو زنده بمانيم؟! خداوند هرگز چنين روزي را نياورد؛ نه، نه، هرگز.
امواج توفندهي کلام عباس عليهالسلام روان اصحاب را طهارت و مهرباني بخشيد. سخنان آشنا و صراحت گفتار ابوالفضل عليهالسلام به همراه صلابت رفتار وي، طلايهدار بيعت عاشورايي شد. همگان مشعل روشني بخش عباس را دست به دست کرده، آرمان مقدس خود در فداکاري را بيان کردند، سرانجام، شاهد لبخند رضايت امام زمان خود حضرت اباعبدالله عليهالسلام شدند و آيندهي سپيد و نوراني خويش را نظاره کردند. [2] .
[ صفحه 67]
|