چندي از مرگ معاويه نگذشته بود که حاکم مدينه، امام حسين عليهالسلام را شبانه فراخواند تا وي را از خبري سري آگاه سازد.
سپيدهي نهضت حسيني در اين شب دميد، زيرا روشنايي انديشهي امام خبر از درخواست بيعت با يزيد داشت و بخوبي ميدانست که مخالفت با اين امر پاياني شهادتآميز همراه دارد.
امام عليهالسلام برخي از جوانان بنيهاشم همچون عباس عليهالسلام را همراه خويش برد تا هنگام خطر مراقب حضرت باشند. [1] وليد، حاکم مدينه،
[ صفحه 54]
پس از اندکي گفتگو گفت:
- يزيد بيعت از شما خواسته است، بدون درنگ و بسيار زود!!
تأمل بصيرت آميز امام عليهالسلام و واگذاري جواب آن سخن به صبح فردا آن هم در بين مردم، برخوردي دقيق و ژرف بود که فراگيري نهضت حسيني، دعوت عمومي به اين حرکت و بسته شدن راه هر عذر و بهانهاي را در پي داشت. جملهي آخرين حضرت خبر از تصميم قطعي امام داد، چرا که آن بزرگوار فرمود:
اي امير! ما اهل بيت نبوت، معدن رسالت، و محل رفت و آمد ملايکه هستيم. خداوند آفرينش را با ما آغاز کرد و به ما پايان داد. اما يزيد مردي فاسق، باده گسار، قاتل ظالم و متجاهر به فسق و گناه است. کسي چون من با مثل او بيعت نميکند. به زودي خواهيد ديد و خواهيم ديد که کداميک از ما به بيعت و خلافت سزاوارتريم.... [2] .
عباس عليهالسلام امام را همراهي کرد و با سخنان حضرت و تصميم قطعي وي، مهياي حرکت شد. حرکت از مدينه به مکه و از آنجا به....
|