قمر بنيهاشم ماهرويي بود که رخسار زيبايش بر شکوه اندامش ميافزود. پيکري نيرومند داشت و آثار دليري و برومندي از صلابت
[ صفحه 44]
وجودش هويدا بود. [1] .
با اولين نگاه افراد را به سوي خود ميکشاند خلقتي لبريز از ابهت و بدني بسيار شکوهمند داشت. از قامتي سروگون و اعضايي متناسب بهرهمند بود و بلنداي دستان و پاهايش خردي و حقارت دشمن را در برابرش نمايان ميساخت.
تکسواري شاهين مرام بود که افتخار بنيهاشم شمرده ميشد و قهرماني رزمآور بود که گاه نبرد و شهامت ممتاز و چشمگير بود.
افراشتگي گردن، طول قامت، بلنداي ساعد و پيکر تنومند او ارکان چهارگانهاي بود که طواف نگاه بسياري را به سوي او ميکشاند [2] .
برخي از انديشمندان صاحب ذوق وي را اين گونه ترسيم کردهاند:
«کان العباس و سيما جميلا يرکب الفرس المطهم و رجلاه يخطان في الارض و يقال له قمر بنيهاشم.» [3] .
عباس عليهالسلام مردي خوش سيما و زيبا چهره بود که چون سوار اسب ميشد دو پاي او بر زمين قرار مييافت و او ماه بنيهاشم خوانده ميشد.
بعضي از روايات عباس عليهالسلام را انساني مهتابوش دانستهاند که بين چشمان وي اثر سجدههاي بسيار نمايان بود [4] .
[ صفحه 45]
سپيداي سيماي عباس و آفتاب پيکر زيباي او امالبنين عليهاالسلام را بر آن ميداشت که چون از پور دلبند خود جدا ميشد او را به خداوند متعال سپرده، براي دوري وي از چشم حسودان و نگاه بدخواهان، چنين بگويد:
اعيذه بالواحد
من عين کل حاسد
قائمهم و القاعد
مسلمهم و الجاهد
صادرهم و الوارد
مولدهم و الوالد [5] .
فرزندم را از چشم حسودان نشسته و ايستاده، آينده و رونده، مسلمان و منکر، بزرگ و کوچک، فرزند و پدر به خداوند يکتا ميسپارم.
|