عباس يعني عشق و ايثار و شهامت يعني نمود بارزي از استقامت يعني عروج عشق تا آن سوي ادراک يعني گذشتن از لب دريا عطشناک يعني تمام عاشقي پا در رکاب است در سينه‏ي سالار مردان انقلاب است تيغ علي در دست عباس است اينجا مه محو چشم مست عباس است اينجا چشمي که از مستي غزل پرداز خم شد دستي که در پيکار عشق و عقل گم شد چشمي که خونين گشت و خون را آبرو داد دستي که افتاد و جنون را آبرو داد چشمي که تفسير تمام آيه‏ها شد دستي که در راه خدا از تن جدا شد اينجا زبان واژه مي‏گيرد ز حيرت مي‏سوزد از شرم تو سر تا پاي غيرت مردانگي بر پاي تو سر مي‏سپارد مردي اگر دارد نشاني از تو دارد از توست گر روح فتوت سرفراز است گر بيرق مردانگي در اهتزاز است تو مظهر مهر و وفايي و رشادت تو ساقي عشقي و سقاي شهادت تو پور حيدر تو سپهدار حسيني حقا که تو تنها تو سردار حسيني