خيرخواهي حضرت عباس عليهالسلام در دو فراز از اين زيارت آمده است يکي: «و النصيحة لخلف النبي المرسل» و ديگري: «و اشهد انک قد بالغت في النصيحة» و جمله اول در يک زيارت ديگر نيز آمده است. [1] .
و در زيارتي که در مزار کبير آمده چنين وارد شده است:
«اشهد انک جاهدت و نصحت» [2] .
روي اين جهت ميتوان گفت که اين خصلت از خصال مهمي است که هر کس داراي آن بود به نعمتي از نعمتهاي خدا دست يافته. در اين مورد سزاوار است رواياتي در فضيلت خيرخواهي نقل نماييم:
1- عيسي بن ابيمنصور عن أبيعبدالله عليهالسلام قال: «يجب للمؤمن علي المؤمن أن يناصحه» [3] .
امام صادق عليهالسلام فرمود: «بر مؤمن واجب است که نسبت به مؤمن خيرخواهي و نصيحت نمايد».
2- معاوية بن عمار عن أبيعبدالله عليهالسلام قال: «يجب للمؤمن علي المؤمن النصيحة له في المشهد و المغيب» [4] .
امام صادق عليهالسلام فرمود: «بر مؤمن واجب است که در حضور و غياب نسبت به مؤمن خيرخواهي و نصيحت نمايد».
[ صفحه 98]
3- أبيعبيدة الحذاء عن أبيجعفر عليهالسلام قال: «يجب للمؤمن علي المؤمن النصيحة». [5] .
امام باقر عليهالسلام فرمود: «بر مؤمن واجب است که نسبت به مؤمن خيرخواهي و نصيحت نمايد».
4- جابر عن أبيجعفر عليهالسلام قال: قال رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم: «لينصح الرجل منکم أخاه کنصيحته لنفسه». [6] .
جابر ميگويد: امام باقر عليهالسلام فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «بر مرد لازم است که نسبت به برادرش خيرخواهي نمايد به گونهاي که نسبت به خود خيرخواهي ميکند».
از اين چند روايت لزوم خيرخواهي براي هر مؤمن استفاده ميگردد و در بعضي روايات لزوم آن براي خدا و رسولش و قرآن و امامان معصوم و جماعت مسلمانان (شيعه) استفاده ميشود:
5- قال رسولالله صلي الله عليه و آله و سلم: «الدين نصيحة». قيل: لمن يا رسولالله؟
قال: «لله و لرسوله و لکتابه و للائمة في الدين و لجماعة المسلمين» [7] .
رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «دين عبارت است از خيرخواهي». عرض شد: «اي رسول خدا خيرخواهي براي چه کسي؟ فرمود: «براي خدا و رسولش و کتابش و براي امامان ديني و جماعت مسلمانان».
مراد از نصح و نصيحت و خيرخواهي چيست؟
مرحوم مجلسي رحمهالله بياني دارد که مقصود را روشن مينمايد، ميفرمايد:
نصيحت و خيرخواهي رفتار يا گفتاري است که خيرخواه و ناصح خوبي و خير نصيحت شده را از آن ميخواهد. اين کلمه از «نصحت العسل اذا صفيته» گرفته شده است.
يعني عسل را خالص و پاک گردانيدم. در مورد نصيحتکننده يعني کار و گفتارش را از غش و فريب پاک و خالص مينمايد.
[ صفحه 99]
يا از «نصحت الثوب اذا خطته» گرفته شده است.
يعني پيراهن را دوختم که در دوختن پيراهن همهي جاي آن دوخته ميشود که رخنهاي و نقصي در آن ديده نميشود.
و در مورد ما ناصح و خيرخواه همهي رخنهها و خللي که احتمال دارد از ناحيه آن نقصي به منصوح وارد گردد، پر مينمايد و سد ميکند.
و مراد از نصيحت و خيرخواهي مؤمن اين است که اگر جاهل باشد خيرخواه او را به مصالح دين و دنيايش هدايت و راهنمايي نمايد و به او ياد بدهد و اگر جاهل نيست ولي غافل است او را متذکر نمايد.
و نيز اگر ناتوان است و ضرري به او ميرسد از او دفاع نمايد و در همهي احوال او را احترام نمايد و به او حسد نورزد و او را فريب ندهد از زيان او جلوگيري نمايد و به او نفع برساند و اگر خيرخواهي را نپذيرفت با ملايمت و خوش برخوردي او را وادار به پذيرش نمايد. و اگر نصيحت مربوط به امور ديني بود از باب امر به معروف و نهي از منکر با او برخورد نمايد.
اين نسبت به مؤمن با مؤمن ديگر است اما نسبت به پيامبر و ائمه عليهمالسلام ميتوان گفت که نصيحت به همين معناست که آنان افضل و برتر مؤمنان ميباشند.
و خيرخواهي نسبت به آنان و خدا و قرآن اين است که به توحيد و به يگانگي خدا و صفات ثبوتيه و سلبيه معتقد باشد و به دستورات و احکامي که در قرآن آمده است معتقد باشد و نبوت پيامبر و امامت ائمه عليهمالسلام را باور داشته باشد و در برابر اوامر و نواهي آنان کرنش نمايد و در آداب و اعمال از آنان پيروي نمايد در راه حفظ دين و مذهب کوشا باشد. [8] .
نصيحت و خيرخواهي قمر بنيهاشم عليهالسلام نسبت به برادرش امام حسين عليهالسلام در گفتار، رفتار و کردار بسيار روشن است تا جايي که در اين راه جان باخت و خود را
[ صفحه 100]
فداي آن حضرت نمود که در جريان حادثهي عاشورا خيرخواهي او را نسبت به برادر بزرگوارش خواهيد خواند.
|