مارد که از شجاعان لشکر عمر سعد لعنة الله عليهما بود وقتي در برابر حضرت عباس عليهالسلام قرار گرفت، خواست از راه مکر و حيله جان به در برد زبان نصيحت گشود حضرت که از هدف وي آگاه بود به او فرمود:
«اني أري حيلک في مناح تذروه الرياح أو في الصخرة الاطمس لا تقبله الانفس و أنا يا عدو الله و عدو رسوله فمعود للقاء الابطال و الصبر علي البلاء في النزل و مکافحة الفرسان و بالله المستعان أ ليس اتصالي
[ صفحه 120]
برسولالله و أنا غصن متصل بالشجر و تحفة من نور جوهره و من کان من هذه الشجرة فلا يدخل تحت الذمام و لا يخاف من ضرب الحسام فأنا بن علي لا عجزت عن مبارزة الاقران و ما اشرکت بالله لمعة بصر و لا خالفت رسولالله فيما أمر و أنا منه کالورقة من الشجرة و علي الاصول تثبت الفروع فخذ في الجد و اصرف عنک الهزل الي فکم من صبي خير من شيخ کبير عند الله تعالي». [1] .
«نيرنگهاي تو مانند گياهان خشکي است که باد آن را پراکنده مينمايد و يا مانند بادي است که بر کوه استوار گذر مينمايد، در دل نمينشيند، اي دشمن خدا و دشمن رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم من مرد ميدان يلان و پهلوانانم و در وقت گرفتاري پايداري مينمايم در برابر رزمآوران سخت پافشاري ميکنم و از خداي سبحان ياري ميجويم.
آيا من با رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم پيوند خويشي ندارم؟ و آيا من شاخهاي از همان درخت نيستم؟ و تحفهاي از همان گوهر پاک نميباشم.
کسي که از آن شجره طيبه باشد زير بار ننگ و عار نميرود و از شمشير نميترسد من پسر علي عليهالسلام هستم هيچگاه از مبارزهي همتايان ناتوان نشدهام و يک چشم به هم زدن براي خداي تعالي شريک قرار ندادهام و هرگز با رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم مخالفت نورزيدهام، من شاخهاي از درخت نبوتم و شاخه همان خاصيت تنه را دارد با من از در مکر و حيله سخن نگو با جد و جهد وارد کارزار شو فراواناند کودکاني که نزد خداي از پيرمردان بهترند».
|