سيد عبدالحسين رضايي
کان شرف و وفا اباالفضل
مرآت خدانما اباالفضل
از روز ازل نهادهاي تو
سر را به خط قضا اباالفضل
با گوشهي چشم کن نگاهي
از راه کرم به ما اباالفضل
جز خاک رهت به درد دلها
نبود به خدا دوا اباالفضل
بيمار تو خود طبيب باشد
باشد نفسش شفا اباالفضل
از آن نظري که کيميا بود
گردد مس دل طلا اباالفضل
ما جمله گدا تو پادشاهي
بنگر به سوي گدا اباالفضل
غير از در تو بگو «رضايي»
رو آورد او کجا اباالفضل
سردار شهيد کربلايي
فرزند علي مرتضايي [1] .
[ صفحه 239]
|