مرحوم حايري مازندراني مي‏نويسد: حضرت زينب عليهاالسلام در وقت شهادت قمر بني‏هاشم عليه‏السلام ناله زد و فرمود: «وا أخاه! واعباساه! وا قلة ناصراه! واضيعتاه من بعدک!» [1] . واي برادرم! واي عباسم! واي از کمي ياور! واي بعد از تو ضايع شديم. نويسنده: حقير در شعري اشاره به مرثيه‏خواني حضرت زينب عليهاالسلام خطاب به برادرش امام حسين عليه‏السلام نموده‏ام: به گوشم ناله‏ات جان برادر کنار نعش عباس دلاور فتاده قامت او غرقه در خون تو دستت بر کمر اي جان خواهر [ صفحه 175] دو چشمش خون گرفته فرق منشق قد رعناي وي در خون شناور علم شد سرنگون آن دم که ببريد عدو از روي کين بازوي اطهر لب تشنه نخورد از آب شيرين به حالش مشک گريان دل پر آذر زبانحال او اين گونه مي‏بود بنوشي آب و لب تشنه است اصغر سکينه را تو دادي وعده‏ي آب نشسته منتظر چشم است بر در برادر قدم از داغت شکسته نداند حال من جز حي داور شماتت مي‏کند دشمن به مرگت پس از تو شد حسين بي‏يار و ياور حرم شد بي‏پناه و بي‏نگهبان چه سازد زينب محزون مضطر نشان لشکرم بودي ابوالفضل پس از مرگت چنينم گفت خواهر کنار نعش او قدت خميده به زير خاک تيره آرميده [2] .

[1] معالي‏السبطين، مجلس نوزدهم از فصل هشتم. [2] زندگاني حضرت زينب کبري عليهاالسلام، ص 281 و 282.