آن پيشتاز الهي همانند وجدان کل و احساس انسانيت، هوي را مغلوب هدايت سازد. و آراء ونظريات فاسد را مقهور قرآن.
کيست آن کسي که هوي را مغلوب هدايت ميسازد؟
آن کمال يافته الهي و تربيت و تعليم يافته باغبان هستي است که همه وجدانهاي ناب بشري به انتظار مقدم او لحظه شماري ميکنند، و آن بقيه رسالت و امامت است که براي به ثمر رساندن تلاشهاي پيشتازان رباني، تاريکيهاي شديدتر از ظلمات دوران جاهليت را از فضاي ننگ آلود تاريخ زدوده و طعم تاريخ انسانيت را براي مردم جوامع قابل دريافت خواهد فرمود. در اين روزگار است که حيات انسانها جوانه ميزند و براي به ثمر رسانيدن حکمت وجودي خود، شاخهها، برگها و ميوه خود را که قرار گرفتن در جاذبيت کمال ربوبي است، سرسبز و خرم ميگرداند.
اين انسان کامل که ماهيت هوي و مختصات آن را و همچنين ماهيت هدايت و لوازم و صفات آن را براي همه آدميان ميشناساند و طرق تقويت
[ صفحه 38]
اراده را براي مردم تعليم مينمايد تا آن جا که مردم حيات خود را در هدايت و کمال ببينند و مرگ خود را در هوي و هوس. در چنين روزگاري است که احدي از آدميان به فکر تفسير و توجيه هواهاي نفساني و شيطاني خود به وسيله کج و منحرف ساختن مفهوم هدايت و مختصات آن نخواهد افتاد... در آن روزهاي الهي، چهره نوراني آن انسان کامل، قيافه حقيقي قرآن را روشن خواهد ساخت. آراء و نظريات پيش ساخته که بر مبناي آلودگيهاي مغزي و تمايلات دروني شکل گرفتهاند، توانايي رويارويي با آن قيافه نوراني قرآن را از دست خواهند داد. درون مردم رشد يافته آن دوران، چنان صفاتي خواهد داشت که با رويارويي با قرآن، خود را با فروغ رباني مواجه خواهند ديد... در آن زمان مردم از جمادي بالاتر رفته و به درجه عالي انساني و روح ملکوتي نائل ميگردند... در آن روزهاي الهي، فروغي در دلهاي آدميان ميدرخشد که با هر کلمه از کلماتاللّه و هر آيهاي از آياتاللّه که روياروي ميشوند گويي خود مخاطب مستقيم آن کلمات و آيات ميباشند و آنها را از خداوند سبحان ميشنوند. در اين موقع است که تاويلات نابجا و نظريات بياساس درباره قرآن و تفسير آن، همه و همه از بين ميروند، و با ارتباط با کلام اللّه ناطق انس و الفت حقيقي با قرآن را نائل ميگردند. مکتبهاي ساختگي مخصوصاً آن آراء و تفسيراتي که تحت نفوذ قدرتمندان خودکامه در زمان آل اميه و آل عباس به وجود آمده بود، همگي بياساس بودن خود را ظاهر ميسازند...
به هر حال، مطابق دريافتهاي وجداني و حکم عقل سليم و شهادت مکتبهاي انساني ـ الهي و صاحب نظران آگاه از ابعاد وجودي بشر در
[ صفحه 39]
طول تاريخ، روزي در اين کره زمين فرا ميرسد که هماي سعادت و عدالت بال و پر گشايد و فضاي اين نيرنگ سرا و ميدان تنازع در بقاء را به آشيانه انسان و انسانيت مبدل بسازد. قطعي است آن روز که عنايت الهي مدد کند و عدالت در روي زمين به وسيله دولت جهاني که زمامدارش انسان کامل الهي حضرت حجة بن الحسن عليه السلام خواهد بود، استعدادهاي نهاني انسان که در طول قرون و اعصار متمادي، راکد مانده بوده است، به فعليت در ميآيد و انسان تعريف حقيقي خود را درمييابد و علوم انساني مشکل واقعي خود را پيدا ميکند. خداوند سبحان در آن روزگار همه نيروهاي روي زمين را در اختيار کسي قرار ميدهد که آنها را در مجراي عدالت به ثمر ميرساند. [1] .
[ صفحه 40]
|