بر اساس تعليمات قرآني مهم ترين و اصلي ترين وظيفه ي انبيا، اجراي قسط و عدل در جامعه ي بشري است. هم بايد رفتار خود عين عدل و قسط باشد و هم مردم را به اجراي قسط و عدل عادت دهند. لقد ارسلنا رُسلنا بالبينات و أنزلنا معهم الکتاب و الميزان ليقومَ الناسُ بالقسط. [1] . تاريخ نشان مي دهد اين حقيقت انساني و الهي بجز در قطعه اي از زمان آن هم در بخش کوچکي از اجتماعات، تحقق نيافته است و بجاي آن سفيان ها و دجالان بر اريکه ي قدرت تکيه زده اند و به استضعاف، ظلم و ستم بر انسان ها حکومت کرده اند و باطل را رقم زده اند. حقيقت الهي هر چند در زير خروارها واقعيت هاي باطل مدفون گشته است اما مانند خاکستر زير آتش است که مطابق تعليمات قرآني و گفتار معصومين (عليهم السلام) بار ديگر در آخرالزمان زبانه خواهد کشيد، همه ي باطل ها را در شراره ي خويش خواهد سوزاند، عصر طلايي را رقم خواهد زد و مستضعفان و مؤمنان صالح، زمين را به ارث خواهند برد. اين اميد مانند نوري در دل هر شيعه ي امام علي (عليه السلام) مي تابد و انتظار جامعه ي آرماني را مي کشد که در آن از ظلم و ستم خبري نيست و هر چه هست خير و عدل است. در اين بخش آن جامعه ي آرماني از ديدگاه کتاب و سنت بيان و ويژگي هاي آن شمرده مي شود: آيه هاي قرآن خداي متعال در برخي از آيه هاي قرآن با تأکيد فراوان خبر داده است که مؤمنان صالح زمين را به ارث خواهند برد و جامعه اي صالح و آرماني تشکيل خواهند داد: وَعدالله الذين آمنوا منکم و عملوا الصالحات لَيستخلفنَّهم في الأرض کما استخلَف الذين من قبلهم و لَيُمکِّننَّ لهم دينَهم الذي ارتضي لهم و لَيُبدِّلنَّهم مِن بعد خوفِهم أَمناً يَعبدونَني لايُشرکون بي شَيئا و من کفر بعدَ ذلک فاولئک هم الفاسقون [2] . خداي متعال در اين آيه به ايمان آورندگان صالح مژده مي دهد که بزودي جامعه اي شکل مي گيرد که در آن از کفر، شرک و نفاق خبري نيست. جامعه اي به تمام معني صالح که در آن دين و احکام آن حاکميت دارد. هرج و مرج و بحران هاي اجتماعي در آن يافت نمي شود. مؤمنان صالح از همه ي بحران هاي داخلي و خارجي ايمن هستند. با امنيت، چه امنيت اجتماعي، چه امنيت اقتصادي، چه امنيت سياسي و امنيت فرهنگي به حياتشان ادامه مي دهند. تاريخ جامعه اي با اين ويژگي ها را از زمان رسالت رسول اسلام (صلي الله عليه وآله) به ما نشان نداده و تا کنون در خارج تحقق نيافته است، در حقيقت چنين جامعه اي، آرماني و آرزوي هر مؤمن واقعي است. اين جامعه در روزگار حضرت مهدي (عج) خواهد بود. زيرا اخبار متواتري که از رسول خدا (صلي الله عليه وآله) و ائمه ي اهل بيت (عليهم السلام) در خصوص آن جناب وارد شده است از تشکيل چنين جامعه اي خبر مي دهد. با پرهيز از هرگونه تعصب، بايد اقرار کرد که آيه ي شريفه جز با اجتماعي که بوسيله ي امام مهدي (عج) بزودي تشکيل مي شود قابل انطباق با هيچ اجتماعي نيست. [3] . آيه هاي ديگري نيز در قرآن اشاره به حاکميت مستضعفان کرده است که به تفسير ائمه ي اهل بيت (عليهم السلام) مراد از آن، جامعه اي است که بدست فرزندي از تبار امام حسين (عليه السلام) در آخرالزمان شکل خواهد گرفت: و لقد کَتبنا في الزُّبور من بعد الذکر أن الارضَ يَرثُها عبادي الصالحون [4] . خداي متعال خبر مي دهد بدون آن که معامله اي صورت گيرد منافع به صالحان منتقل مي شود و برکات زمين مختص به آنان خواهد شد. اين برکات در شکل دنيوي اش جامعه اي صالح خواهد بود که از شرک و گناه پاک گشته است. جامعه اي بشري و صالح که خدا را بندگي کنند و به وي شرک نورزند. [5] کتاب مجمع البيان بر اساس روايت ها آورده است که منظور از عبادت کنندگان صالح ياران حضرت مهدي (عج) هستند که در آخرالزمان زمين را به ارث مي برند. [6] . آيه ي شريفه ي: و نُريد أن نَمُنَّ علي الذين استُضعِفوا في الأرض و نَجعلهم ائمّةً و نجعلهم الوارثين [7] نيز در همين راستا تبيين و تأويل شده است. [8] . سنت: در گفتارهايي از رسول خدا (صلي الله عليه وآله) و اهل بيت (عليهم السلام) جامعه ي پيش از ظهور ترسيم شده و ويژگي هاي جامعه ي آرماني حضرت مهدي (عج) ذکر گرديده است; با تشبيهاتي که از امام مهدي (عج)، ياران و مخالفانش با رسول خدا (صلي الله عليه وآله)، ياران و مخالفان او شده است تا اندازه اي اهداف جامعه ي آرماني ديني مشخص خواهد شد. وضعيت اجتماعات بشري قبل از ظهور امام قائم (عج) امامان معصوم (عليهم السلام) خبر از بحران هاي سخت و بزرگ پيش از ظهور داده اند. بحران هايي که اجتماعات بشري را به نابودي مي کشاند و دين داران را به چالشي طاقت فرسا مي طلبد. اين بحران ها خاص و عام، کوچک و بزرگ، فقيه و غير فقيه همه را دربر مي گيرد. غيبت خود نيز بحراني است که گريبان گير دين داران مي شود و آنها را درآزمايش هاي سخت قرار مي دهد. [9] . غيبت به کشتي طوفان زده در درياي مواج تشبيه شده است [10] که هر آن احتمال غرق شدنش مي رود، که در آن صورت فقط عده اي بسيار اندک آن هم به ياري خدا نجات خواهند يافت: کساني که به يقين رسيده و صاحب معرفت باشند که آن ها عده ي اندکي را تشکيل مي دهند. [11] . غيبت به شکسته شدن شيشه يا سفال تشبيه شده است [12] که صاحبان فطنت و راز نجات خواهند يافت [13] و غير از آن ها در اين آزمايش سخت مرتد و از جاده ي دين داري خارج خواهند شد. [14] . غيبت به آزمودن طلا تشبيه شده است که سبب خلوص عده اي مي شود. [15] . وقتي که دين داران در اين آزمايش سر بلند بيرون نيايند، هدايت يافتگان اندک و گمراهان زياد خواهند بود و طبق فرموده ي رسول اکرم (صلي الله عليه وآله): «قَلّ الفقهاءُ الهادون و کَثُر الفقهاءُ الضلالة» [16] چه اين که وقتي فقيهان ضلالت پيشه فراوان باشند بازار تحريف و تقليب دين رونق ميگيرد. [17] . فتنه و آشوب در بين دين داران سر مي زند [18] و دين را با دنيا معاوضه خواهند کرد. [19] وقتي که کالايي در معرض فروش قرار گيرد از مالکيت صاحبش خارج خواهد شد. وقتي که عالمان دين را بفروشند بي دين و کافر خواهند شد. زماني که دين نباشد هوي و هوس بکار خواهد آمد و مطابق آن عمل خواهند کرد. [20] و اگر هم در صدد يادگيري احکام دين برآيند اين تعليم به خاطر خود دين نخواهد بود. [21] بدعت ها يکي پس از ديگري شکل مي گيرد و احکام حقيقي خدا باطل و تعطيل مي شود. [22] تأويلات نادرست به اندازه اي دين را منحرف مي کند که با ظهور قائم و عرضه ي دين، مردم احساس مي کنند که با دين جديد مواجه اند و لذا با جهل و ناداني در برابر او مقاومت مي کنند. [23] آن چه در بين مردم دست به دست مي شود دين تأويل شده است که بازار آن پر رونق است، وقتي دين واقعي و حقيقي در بين دين داران از رونق آن چنان برخوردار نيست. [24] در اثر تلاش بيوقفه و سخت منافقان دين داران به نوعي با آن ها سنخيت مي يابند. [25] باطن شان پليد و ظاهرشان نيک و آراسته است و با اين روش طمع دست يابي به دنياي بيشتري را دارند. [26] ريا و تزوير در جامعه دين داري رونق مي گيرد. [27] مساجد که در زمان رسول خدا (صلي الله عليه وآله) کانون عبادي ـ سياسي بوده است و مردان و زنان با تقوا در آن گرد مي آمدند و خود رسول الله (صلي الله عليه وآله) از سنگر مسجد جامعه را هدايت مي کرد، در عصر قبل از ظهور از حيث تقوي ويران است و از مرکزيت نيز خبري نيست مگر آن که ظاهري بس آراسته دارد. [28] . بحران هاي اخلاقي به مراتب شديدتر بر اجتماعات حکم فرما خواهد شد. تحريف به ملکات اخلاقي نيز سرايت خواهد کرد. خدعه و نيرنگ جامعه را فرا مي گيرد، به گونه اي که راستگو دروغگو و دروغگو راستگو قلمداد مي شود. [29] حلم و بردباري نشانه ضعف و ناتواني مي شود [30] ، گواهي عادلانه مردود و شهادت نا حق مقبول مي افتد. [31] کار زشت خوب و کار خوب زشت شمرده مي شود. [32] فساد اخلاقي و جنسي به گونه اي فراگير مي شود که حتي همسنگ با قوم لوط توصيف شده اند. [33] کرامت از جامعه رخت برمي بندد و هيچ کس احترام ديگري را رعايت نمي کند. [34] . «... واکتفي الرجال بالرجال و النساء بالنساء و...» و «رأيت الرجال يتسمّ نون للرجال و النساء للنساء و رأيتَ الرجل معيشته من دبره و معيشة المرأة من فرجها... و رأيتَ المرأة تصانع زوجها علي نکاح الرجال» (المجلسي، [العلامة] محمدباقر، بحارالانوار، ج 52، باب 25، ح 147). قاعده ي امر به معروف و نهي از منکر که از اصول مهم اعتقادي ديني است و اثر مثبت اجتماعي فراواني نيز دارد نه تنها تعطيل مي شود، بلکه امر به منکر و نهي از معروف رونق مي گيرد. [35] . از ديدگاه اجتماعي هرج و مرج همه جا را فرا مي گيرد. [36] به گونه اي که مردم آرزوي مرگ مي کنند و هيچ روزنه ي اميدي به آينده در دل ها سوسو نمي زند. [37] گرفتاري هاي کوچک و بزرگ از هر سو آن ها را احاطه کرده است ترس و وحشت بر آن ها چيره شده [38] اختلاف ها وتفرقه ها جامعه را فرا گرفته است، در اثر اين اختلافات فتنه ها يکي پس از ديگري سر بر ميکشد که خود دامن گير جامعه مي شود. [39] . وضعيت اقتصادي بهتر از وضعيت اخلاقي و اجتماعي نيست. وقتي بحران هاي اجتماعي در جامعه بي داد کند، وضعيت معيشت مردم سخت و طاقت فرسا مي شود. کانون هاي اقتصادي يکي پس از ديگري از جريان جامعه حذف مي شوند. در اين صورت تنها راه ادامه حيات غارت و چپاول اموال مردم مي شود که از آن زمان همين گونه توصيف شده است. [40] احتکار امري پسنديده خواهد بود. نه تنها مردم به آن اقدام خواهند کرد بلکه حاکمان ستم گر که حاکميت بر مردم دارند دست به احتکار خواهند زد [41] و اين امري پسنديده تلقي شده و رونق مي گيرد. [42] مردم در داد و ستدها عدالت را اجرا نخواهند کرد. غل و غش و کم فروشي امري عادي مي شود. [43] ملاک برتري تقوي و تقرب به خدا نخواهد بود بلکه دارايي، در رفاه و آسايش بودن است. انسان دارا به مراتب از انسان دين دار عزيزتر است. [44] وقتي غايت جامعه کسب دارايي باشد طبيعي است دارا بودن ارزش بيشتري خواهد داشت و حکومت در قبال دارايي به مزايده گذاشته خواهد شد [45] و رييس چنين جامعه اي بايد داراترين باشد و راه دست يابي به آن را هموار کند و هميشه دارايي در دست عده ي اندکي خواهد بود. براي روند اين جريان نياز به ظلم و ستم خواهد بود و حاکمان چاره اي جز ظلم کردن ندارند. [46] . ويژگي جامعه ي آرماني امام مهدي (عج) در فصل قبل با استفاده از روايت ها وضعيت اجتماعات قبل از ظهور توصيف شد. مصلح جهاني در چنين موقعيت بحراني قيام مي کند و در صدد اصلاح جامعه و نهادهاي اجتماعي بر مي آيد. مهم ترين و اصلي ترين ويژگي جامعه ي آرماني پايان تاريخ، ايجاد قسط و عدل است هم چنان که مهم ترين ويژگي جامعه ي غير آرماني وجود ظلم و جور است. در ده ها روايت آمده است: «يَملأ الارض عدلاً و قسطاً کما مُلئت ظلماً و جوراً». براي ايجاد چنين جامعه اي هم از ابزار قدرت کمک مي گيرد و هم از ياران آهنين بهره مند است و هم آن که از علم الهي و غيبي امامت مدد مي جويد. معصومين (عليهم السلام) تأکيد دارند که او با شمشير قيام خواهد کرد و در سايه ي شمشير ريشه ظلم و ستم را خشک خواهد کرد و آن را از سنت جدش رسول خدا (صلي الله عليه وآله) مي دانند: «و اما سنة جدّه المصطفي محمد (صلي الله عليه وآله) فخروجه بالسيف». [47] او در اين کار نه نرمي و ملاطفت به خرج مي دهد و نه آن که از تاکتيک تقيه کمک مي گيرد و حتي توبه ي احدي را هم نمي پذيرد. [48] هديه ي او به بعضي از قبيله ها و افراد شمشير است و مرگ زير سايه ي شمشير. [49] . بشر زير سايه ي پيشرفت علم به ادوات جنگي بسيار پيشرفته اي دست يافته است که ابزارهاي جنگي نيمه پيشرفته و قديمي کارايي خود را از دست داده اند و هيچ ارتشي بوسيله ي آن به پيروزي ولو اندک نيز دست نخواهد يافت. اما چگونه مي توان پذيرفت که مصلح جهاني در کنار جنگ الکترونيکي و فوق مدرن با شمشير قيام کند و در اين قيام پيروز شود؟ شايد بتوان گفت که ملاک قدرت و پيروزي اعراب در آن عصر شمشير بوده و پيشرفته ترين سلاح آن ها همين شمشير بوده است. لذا شايد مراد امامان معصوم از «شمشير» قدرت نظامي باشد. چه اين که جامعه ي آرماني هرگز به آساني شکل نخواهد گرفت. مطابق روايت ها اين امر فقط با شمشير و مرگ ايجاد خواهد شد و اگر به آساني با اندک سختي تحقق مي يافت براي رسول خدا محقق مي شد. حتي معصوم (عليه السلام) بارها قسم ياد مي کند که به آساني تحقق نمي يابد. [50] . مصلح جهاني در سايه ي قدرت و حکمت جامعه اي را شکل مي دهد که عدل همه جاي آن را فرا گرفته و از ظلم، کفر، نفاق و شرک اثري در آن نيست و هر نوع بدعت و گمراهي را از بين مي برد [51] و گستره ي عدالت او را به گرما و سرما تشبيه کرده اند که تا به اندرون خانه ها نيز راه مي يابد و حتي افراد خانواده در اجتماع خانواده نيز از سر عدل رفتار خواهند کرد. [52] عدالتي که مصلح جهاني در جامعه ي آرماني پي مي گيرد با عدالت رسول خدا (صلي الله عليه وآله) و علي (عليه السلام) قابل قياس است. آن دو بزرگوار در صدر اسلام اموال را بطور مساوي در بين صحابه و ياران تقسيم مي کردند و اگر گاه کساني بيش از حقشان طلب مي کردند برافروخته مي شدند و عذاب سخت الهي در قيامت براي ظالمان را گوشزد مي کردند و چه بسا با شعله اي از آتش اثر ظلم را ياد کردند و حتي اگر خواهان، برادر او بوده باشد. درباره ي مصلح جهاني که از نسل همان بزرگواران باشد آورده اند که اموال را بطور مساوي بين مردم تقسيم مي کند. امام مهدي (عج) فرزندرسول خدا (صلي الله عليه وآله) وعلي (عليه السلام) است وزنده کننده يسنت رسول اسلام (صلي الله عليه وآله) وهم چون علي (عليه السلام) قرآن ناطق است.مطابق روايت هاي زيادي اوهم چون جدش دراجراي عدالت سخت گير است وبه اندک ظلمي رضايت نميدهد.رسول الله (صلي الله عليه وآله) ميفرمايد: «لو لم يبق من الدنيا الاّ ليلة لطوّل الله تلک الليلة حتييملّک رجل من اهل بيتي يواطئ اسمه اسمي واسم ابيه يملأها قسطاً وعدلاً کما ملئت ظلماً وجوراً و يقسم المال بالسوية». [53] . جابر بن عبدالله انصاري از امام باقر (عليه السلام) نقل مي کند که آن حضرت فرمود: «اذا قام قائم اهل البيت قسّم بالسوية و عدل في الرعية...». [54] . و در روايت ديگر حضرت رسول اکرم (صلي الله عليه وآله) فرمود: «يقسم المال صحاحاً». مردي پرسيد: «ما صحاحاً؟» فرمود: «السوية بين الناس». [55] . جامعه اي که توسط امام مهدي (عج) شکل مي گيرد بر اساس مرزهاي جغرافيايي، نژادي و قومي مشخص نمي شود، بلکه جامعه ي واحد جهاني ايجاد مي کند که شرق و غرب را فرا مي گيرد [56] و هيچ جامعه اي را بحال شرک رها نمي کند. [57] . در جامعه ي آرماني حضرت مهدي (عج) از فساد و هرج و مرج خبري نيست. همه ي آن ها از بين مي رود، جاي آن ها را رفاه، آسايش و امنيت مي گيرد. اقتصاد که از اصلي ترين دغدغه هاي انسان مي باشد در جامعه ي آرماني ديني جاي خويش را به رفاه و آسايش مي دهد و با استفاده از ثروت ها و منابع طبيعي رفاه عمومي شکل مي گيرد. [58] . مطابق بعضي از متون روايي اين رفاه عمومي در سايه ي عدل به گونه اي شکل مي گيرد که فقر از جامعه رخت برمي بندد و احدي يافت نمي شود تا محتاج به کمک ديگران باشد. [59] . همه ي ويژگي هاي جامعه ي آرماني زماني شکل مي گيرد که سطح علم و حکمت بالاتر رود و مردم در سايه ي علم و دانش نيکي ها را بفهمند و عمل کنند; زشتي ها را بدانند و از آن دوري گزينند. هم چنين خبر داده اند که مردم در زمان مصلح جهاني صاحب حکمت مي شوند تا آن جا که هر کس در خانه ي خويش برابر کتاب خدا و سنت رسول وظايف خويش را انجام مي دهد. [60] . يکي ديگر از راه هاي فهم ويژگي هاي جامعه ي آرماني ديني که توسط حضرت مهدي (عج) شکل مي گيرد مقايسه هايي است که ميان ايشان، و ياران و مخالفان شان با صدر اسلام صورت گرفته است. بر اساس برخي متون روايي سيرت و سنت مصلح جهاني سيرت و سنت رسول خدا (صلي الله عليه وآله) [61] است، پرچم او همان پرچم رسول خدا (صلي الله عليه وآله) در جنگ بدر است و شمشير او شمشير امام علي (عليه السلام) و ياران او سيصد و سيزده نفر به تعداد جنگ جويان جنگ بدر است. [62] مرکز خلافت او کوفه مي باشد و مخالفان او سفياني و دجال هستند. همه ي اين ها يادآور نيم قرن اول صدر اسلام و تلاش بيوقفه ي رسول خدا و حضرت اميرالمؤمنين و اصحابشان در راه تحقق عدالت است. نوع حکومت مصلح کل با نوع حکومت علي (عليه السلام) قابل قياس است. [63] . سفياني مظهرقدرتوظلم در طول زمان است که در برابر هر مصلحي مصداق متفاوتي دارد. در برابر رسول خدا (صلي الله عليه وآله) ابوسفيان ودر برابر حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) معاويه، در برابر امام حسن و حسين (عليهما السلام)، معاويه و يزيد و... مصاديق سفياني اند که در سلسله ي تاريخ در مقابل حق و عدل ايستادگي کردند و نمونه ي ديگر آن که شايد آخرين سفياني ظالم باشد دربرابر مصلح کل در پايان تاريخ قد علم خواهد کرد و با پيروزي بر سفياني، ريشه سفياني ها خشکانيده خواهد شد و اين شجره نامه ي خبيث از بيخ و بن کنده، خواهد شد. [64] . دجال که در برابر حضرت مهدي (عج) قد علم خواهد کرد مظهر خدعه و نيرنگ است که با تکذيب و انکار حق، مردم را به فساد فرا مي خواند. مطابق روايت ها، نمونه اي از دجال، که در پايان تاريخ ظهور مي کند انساني است مفسد که با يک چشم مي نگرد که شايد مظهر نظام يک بعدي باشد که انسان را با يک ديد مي نگرد و مظهر فرهنگي، روحي و ضد انساني حاکم بر انسان آخرالزمان است. [65] با از بين رفتن سفياني و دجال حق و عدل آشکار خواهد شد و جامعه اي جهاني با آرمان هاي الهي و انساني تشکيل خواهد شد.