سؤال: در عصر غيبت کبري، حضرت مهدي ـ أرواحنا فداه ـ در چه مکاني اقامت دارند؟ و چگونه زندگي مي نمايند؟ خوراک، غذا، لباس و خوابگاه ايشان چگونه است و از کجا تهيه مي شود؟ جواب: اصولاً بايد توجه داشت که اگر در موضوع غيبت، اينگونه نقاط مکتوم بماند، ايجاد شک و شبهه اي نمي نمايد؛ چنانکه روشن شدن آن نيز در ثبوت و اثبات اصل غيبت مداخله اي ندارد؛ و وقتي غيبت شخص امام عليه السلام و مخفي بودن ايشان معقول و منطقي باشد (چنانکه هست و به آن ايمان داريم) مخفي بودن اين خصوصيات به طريق اولي معقول و منطقي خواهد بود و جهل به اين گونه امور، دليل بر هيچ مطلبي نخواهد شد. [ صفحه 28] اين پرسش ها، با پرسش از اينکه امام هم اکنون در چه نقطه اي است؟ يا با ما چند متر يا چند هزار کيلومتر فاصله دارد؟ يا امروز چه غذائي ميل فرموده است؟ يا چند ساعت استراحت کرده و چه مقدار راه پيمائي نموده فرقي ندارد و بي اطلاعي ما از آن به جائي ضرر نمي زند، و عقيده اي را متزلزل نمي سازد، خدائي که به حکمت بالغه و قوه قاهره و مصلحت تامه خود، امام را در پرده غيبت قرار داده است، قادر است اين خصوصيات را نيز طبق مصلحت از مردم پنهان سازد. مع ذلک براي اينکه به اين پرسش، پاسخ مختصري داده شود، عرض مي کنيم بر حسب آنچه از بعضي از احاديث، و حکايات معتبر استفاده مي شود، امام ـ روحي له الفدا ـ در غيبت کبري در مکان خاصي و در شهر معيني استقرار دائم ندارند که از آن مکان و آن شهر خارج نگردند و به محل ديگر تشريف نبرند، بلکه براي انجام وظايف و تکاليفي به مسافرت و سير و حرکت، انتقال از مکاني به مکان ديگر، مي پردازند؛ و در اماکن مختلف بر حسب بعضي از حکايات، زيارت شده اند. و از جمله شهرهائي که مسلم به مقدم مبارکشان مزين شده است، مدينه طيبه؛ مکه معظمه، نجف اشرف، کوفه، کربلا، کاظمين، سامرا، مشهد، قم [1] و بغداد است؛ و مقامات و اماکني که آن حضرت در [ صفحه 36] آن اماکن تشريف فرما شده اند، متعدد است؛ مانند مسجد جمکران قم، مسجد کوفه، مسجد سهله، مقام حضرت صاحب الامر در وادي السلام نجف و در حلّه. و بعيد نيست که اقامتگاه اصلي ايشان، يا اماکني که بيشتر [ صفحه 37] آمد و شدشان در آنجاها است، مکه معظمه و مدينه طيبه و عتبات مقدسه باشد. اگر پرسش شود: پس حضرت امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه ـ با کوه رضوي و ذي طوي چه ارتباطي دارند که در دعاي ندبه است: «ليت شعري أين استقرت بک النوي، بل أي أرض تقلک أو ثري أبرضوي أو غيرها أم ذي طوي» [2] . پاسخ داده مي شود: راجع به اين موضوع در کتاب فروغ ولايت (در بخش دوم) توضيح داده ايم، در اينجا هم بطور مختصر اشاره مي نمائيم که: اين دو مکان بر حسب کتب معاجم و تواريخ نيز از اماکن مقدس است و محتمل است که حضرت بعضي از اوقات شريف خود را در اين دو مکان به عبادت و خلوت گذارنده باشند و اين جمله هيچ دلالتي براين که اين دو مکان، يا يکي از آنها، اقامتگاه دائمي آن حضرت است، ندارد. چنانکه در کتاب فروغ ولايت شرح داده ام، اين استفهامها استفهام حقيقي نيست، بلکه به انگيزه بيان سوز هجران و اظهار تأسف و تلهف از فراق و حرمان از فيض حضور و تأخير عصر ظهور گفته شده است؛ علاوه براينکه بعضي از عبارات دعاي شريف ندبه دلالت دارد براين که [ صفحه 38] ايشان در بين مردم مي باشند و از بين مردم خارج نمي باشند، مثل اين جمله: «بنفسي أنت من مغيب لم يخل منا بنفسي أنت من نازح لم ينزح (مانزح) عنا» [3] . اگر کسي سؤال کند: پس اين که در بعضي زبانها است و مخصوصاً برخي از علماي اهل سنت آن را بازگو مي کنند و گاهي آن را بهانه حمله و جسارت به شيعه قرار مي دهند که اينان حضرت صاحب الامر عليه السلام را در سرداب سامرا مخفي مي دانند، چه مصدري دارد؟ جواب داده مي شود که: جز جهل بعضي از اهل سنت و غرض ورزي و خيانت برخي ديگر که شيعه اهل بيت: را متهم مي سازند و از دروغ پردازي و تهمت و افترا کوتاهي نمي کنند، هيچگونه مصدري ندارد؛ و تمام اخبار و احاديث و حکايات اين موضوع را که امام عليه السلام در سرداب سامرا مختفي مي باشند، ردّ مي نمايند و در کتاب منتخب الاثر و نويد امن و امان، نيز کذب اين افتراء ثابت شده است، و در اخبار و احاديث حتي خبر رشيق، خادم معتضد عباسي اسمي از سرداب نيست [4] . فقط در يک روايتي که بر حسب آن، خانه آن حضرت بار ديگر [ صفحه 39] مورد حمله سپاهيان دولتي قرار گرفت، از سرداب، صداي قرائت شنيدند اسمي از سرداب برده شده است [5] و طبق اين روايت هم امام عليه السلام در حالي که فرمانده نظاميان با سربازانشان در سرداب را گرفته بودند حضرت از سرداب بيرون آمدند و تشريف بردند. پس از آنکه سربازها همه رسيدند، فرمانده فرمان ورود به سرداب را داد سربازهائي که ديده بودند آن حضرت بيرون آمدند، گفتند: مگر آن کس نبود که بيرون رفت و بر تو عبور کرد؟ گفت: او را نديدم، چرا او را رها کرديد؟ گفتند: ما گمان مي کرديم تو او را مي بيني. حاصل اينکه موضوع مختفي بودن آن حضرت در سرداب، يکي از دروغهاي بزرگي است که به شيعه بسته اند، ولي قابل انکار نيست که خانه حضرت امام حسن عسکري عليه السلام سالها (در دوران غيبت صغري) مقرّ آن حضرت بوده است، و بعضي از خلفا هم اين مطلب را مي دانستند. و لذا در روايت رشيق خادم است که معتضد، نشاني خانه و خادمي را که بر در آن ايستاده است به رشيق داد. چنانکه از بعضي حکايات و تواريخ استفاده مي شود، معتمد خليفه و راضي، بلکه احتمالاً مقتدر نيز، از جريان امور، کم و بيش مطلع بوده اند؛ و امام عليه السلام و نُواب او را مي شناختند، و بعد هم، از خلفاي ديگر که در عصر غيبت کبري بوده اند، ناصر [ صفحه 40] خليفه که از اعاظم و علماي خلفاي بني عباس است، عارف به آن حضرت بوده است و دري که هم اکنون بر صفه سرداب است و از آثار باستاني و نفايس اشياي عتيقه است، در عصر او و به امر او، ساخته است. به اين جهت که خانه و سرداب موجود، از بيوت مقدس است و بدون شک و شبهه محل عبادت و مقرّ و منزلگاه سه نفر از ائمه اهل بيت: بوده است، از آغاز مورد نظر شيعيان و دوستان و حتي خليفه اي مثل «ناصر» بوده، و عبادت و اطاعت خدا را در آن اماکن شريفه مغتنم مي شمردند و آن را از مصاديق مسلم آيه: (في بيوت أذن الله أن ترفع ويذکر فيها اسمه يسبح له فيها بالغدوّ والاصال) [6] مي دانستند. و ما هم امروز، بر اساس همين ملاحظات، اين اماکن رفيع را احترام مي کنيم و عبادت در آن اماکن را فوز عظيم مي شماريم و آرزمند زيارت سرداب و نماز و عبادت در آنجا مي باشيم. اما پاسخ اين پرسش که: لباس و غذا و خوابگاه ايشان چگونه است؟ آنچه مسلم است اين است که در امور و کارهاي عادي، حضرت ملتزم به توجيهات و تکاليف شرعي مي باشند و آداب و برنامه هاي [ صفحه 41] واجب و مستحب اين کارها را مو به مو رعايت مي نمايند و محرّمات و مکروهات را ترک مي فرمايند. بلکه در مورد مباحات نيز، ترک و فعل ايشان، بر اساس دواعي عالي و مقدس است و براي دواعي نفساني، کاري از آن حضرت، اگر چه فائده آن جسماني و اشباع غرائز جسمي باشد، صادر نمي شود، به عبارت ديگر هر يک از اعمال و افعال، براي آن حضرت وسيله است نه هدف. و اما اينکه امور معاش و تهيه غذا و پوشاک براي امام عليه السلام در عصر غيبت بطور عادي است يا به نحو اعجاز؟ جوابش اين است که: بطور عادي بودن اين امور، امکان دارد و مانعي ندارد، چنانکه بر حسب بعضي از حکايات در برخي از موارد نيز به نحو اعجاز جريان يافته است. در حالي که خداوند متعال، حضرت مريم مادر حضرت عيسي ـ علي نبينا وآله وعليه السلام ـ را مخصوص به عنايت خود قرار دهد و از عالم غيب او را روزي دهد، چنانکه قرآن مجيد صريحاً مي فرمايد: (کلما دخل عليها زکريا المحراب وجد عندها رزقاً، قال يامريم أني لک هذا قالت هو من عند الله انّ الله يرزق من يشاء بغير حساب) [7] . [ صفحه 42] استبعادي ندارد که وصي اوصياء و خاتم اولياء و وارث انبياء را از خزانه غيب خود رزق و روزي دهد و تمام وسايل معاش او را بهر نحوي که مصلحت باشد، فراهم سازد. ان الله علي کل شيء قدير [ صفحه 43]