و اعلموا أنه ليس بين الله و بين أحد من خلقه ملک مقرب و لا نبي مرسل و لا من دون ذلک من خلقه کلهم الا طاعتهم له، فاجتهدوا في طاعة الله ان سرکم ان تکونوا مؤمنين حقا حقا و لا قوة الا بالله [1] ؛ بدانيد که ميان خدا و هيچ يک از بندگانش - چه فرشته مقرب باشد، يا نبي مرسل يا بنده‏اي فروتر - چيزي جز اطاعت نيست. پس اگر به راستي دوست داريد که مؤمن حقيقي حقيقي باشيد، در اطاعت خدا بکوشيد و [بدانيد که] هيچ نيرويي جز به مدد خدا نيست. امام صادق عليه‏السلام در اين بخش از فرمايش خود مي‏فرمايد، بين خداوند و بندگان او يک راه بيشتر وجود ندارد. آن هم طاعت خداوند است و در اين راه بيم ملک و نبي و هيچ آفريده‏ي ديگري، عالم باشد يا جاهل، مرجع تقليد باشد يا واعظ، استاد باشد يا کاسب فرقي نيست. «أحد» در عبارت فوق نکره در سياق نفي است. معناي نفي نيز از کلمه «ليس» استفاده مي‏شود؛ يعني استثنايي وجود ندارد، همه و همه براي ارتباط با خدا راهي جز طاعت ندارند. حتي پيروي و اطاعت از پيامبر و امامان نيز از اين رو است که پيمودن راه آنها اطاعت از خدا است. حال که اطاعت تنها راه است در اين راه تمام تلاش خود را به کار [ صفحه 148] گيريد. مؤمن حقيقي راهي به جز اطاعت از باري تعالي ندارد. سپس حضرت مي‏فرمايند: «لا قوة الا بالله». هيچ قدرت و نيرويي وجود ندارد، مگر آن که از خداوند سرچشمه گرفته است و کساني که در راه اطاعت خداوند کوشش مي‏کنند نيز تلاش و کوششان با استعانت خداي متعال است و بدون کمک الهي قدرت انجام چنين عملي را ندارند. انبيا و اوليا با آن همه طاعت و صدقي که داشتند، از آخرت مي‏ترسيدند. ترس و بيم امام معصوم ناشي از اين است که مي‏داند تنها راه ارتباط با خدا اطاعت است.

[1] متن نامه.