و اياکم أن تشره أنفسکم الي شيء مما حرم الله عليکم فانه من انتهک ما حرم الله عليه هاهنا في الدنيا حال الله بينه و بين الجنة و نعيمها و لذتها و کرامتها القائمة الدائمة لأهل الجنة أبد الآبدين [1] ؛ مبادا شيفته چيزي شويد که خدا بر شما حرام کرده است؛ زيرا هر کس پرده حرمت خدا را در اين دنيا بدرد خدا ميان او و بهشت و نعمتها و خوشي و مقام ارجمند و پايدار و پيوسته آن جا که براي اهلش مقرر شده براي هميشه جدايي ميافکند.
«اياکم» يعني بپرهيزيد، حذر کنيد، دوري کنيد. «شره» به معناي حرص و مرتبهاي بالاتر از آن است. علامه مجلسي در تفسير شره عبارتهاي مختلفي همچون «شدة الحرص» و «اسوء الحرص» بيان کردهاند. وقتي نفس انسان دلخواه خود را مطالبه ميکند و در درون انسان رغبتي نسبت به آن چيز پيدا ميشود، به دنبال به دست آوردن آن ميرود. در اين حالت انسان دچار حرص شده است و اگر مطيع خواسته نفس باشد و به اين وضعيت ادامه دهد حرص او شديدتر شده، تبديل به شره ميشود.
البته، اين تفاسير و تعابير گاهي سبب، مسبب، لازم و يا ملزوم حرصند و گرنه خود حرص يعني اين که انسان نعمتهاي الهي را بيشتر از حد نياز براي خويشتن بخواهد.
[ صفحه 78]
ناگفته نماند خداي متعال وجود انسان را با مجموعهاي از شهوات و روحانيت در آميخته است. به علت وجود شهوت در درون انسان، طبيعتا خواستههايي فرا روي او قرار ميگيرد. اين خواستهها اگر در حد معمول و منطقي باشند و قوام زندگي به آنها بستگي داشته باشد، حرص نيست. چرا که شهوت خوراک، شهوت آسايش، شهوت جنسي و شهوتهايي از اين قبيل از لوازم ادامه حياتند و بقاي نسل بشر به اينها بستگي دارد و کسي که غذا نخورد و آب نياشامد، سرانجامي جز مرگ در انتظارش نخواهد بود. کسي که غريزه جنسياش را ارضا نکند و شهوت خود را در اين زمينه اشباع نکند دچار بيماري ميگردد. خواستههاي نفس در اين حد و اندازه حرص نيست، بلکه از ضروريات قانون زندگي است. شارع مقدس نيز ارضاي اين نيازها را در حد معقول تاييد کرده است.
|