حسين بن علي بن ابيطالب، سبط پيامبر، فرزند زهرا و علي و کسي است که اگر نبود، بنياميه در همان آغاز، بساط اسلام را برچيده بودند و امروزه ديگر نامي از اسلام و مسلماني وجود نداشت، و کسي شهادتين را بر زبان جاري نميکرد. اين مسئله خود بحث بسياري ميطلبد و روايات و مطالب گوناگوني در مورد آن وجود دارد، که اين مقال براي پرداختن به آن مناسب نيست، اما همين قدر بدانيم که اگر حسين عليهالسلام نبود، امروزه از اسلام نشاني نبود. يکي از مراجع تقليد قبل از هر نماز سلامي خدمت ابيعبدالله عليهالسلام عرض ميکرد و ميگفت: اين نمازهايي که ما ميخوانيم همه از برکت خون سيدالشهدا عليهالسلام است و اگر حسين عليهالسلام نبود پيامبر آخرالزمان نيز مانند هزاران پيامبر ديگري ميشد که حتي اسم بعضي از آنها در سينه تاريخ نمانده است. ميگويند خداي متعال براي هدايت ابناي بشر 124 هزار پيامبر فرستاده است، اما از اين همه فقط نام چند تن در تاريخ آمده است.
نه يزيد و نه پدر و نه جدش حتي يک لحظه هم به اسلام و پيامبر ايمان نياورند. ابوسفيان پيوسته ميگفت: «تلقفوها تلقف الکرة [1] ؛ حکومت را چون گوي از دست ديگران برباييد». معاويه پدر يزيد نسبت به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم و بنيهاشم دائما
[ صفحه 53]
ميگفت: «دفنا دفنا [2] ؛ به خدا قسم کاري ميکنم که نام [بلند] شان در دل خاک تيره به کلي مدفون گردد و به کمتر از اين کار رضايت نخواهم داد».
و خود يزيد ميگفت:
«لعبت هاشم بالملک فلا
خبر جاء و لا وحي نزل [3] .
بنيهاشم با حکومت بازي کردند. نه خبري از آن دنيا آمده و نه وحيي در کار است [بلکه همه اين سخنان دروغي بيش نيست ]».
بنياميه با شهادت حسين بن علي عليهماالسلام گمان ميکردند خيال خام خود را تحقق بخشيده و کار اسلام را يک سره کردهاند. اما ارادهي خداي متعال بر اين تعلق گرفت که با ريخته شدن خون آن حضرت درخت اسلام بارور شود و نام پيامبر آخرالزمان تا ابد بر صفحه روزگار نورافشاني کند و راه و آيين او و فرزندان گرامياش که از هر قول زور و بهتان به دور است، باقي بماند.
|