شخصي از امام صادق عليه‏السلام پرسيد: يک موش مرده در يک حلب روغن افتاده است، حکم اين دروغ چيست؟ حضرت فرمودند: تمام روغن نجس است و بايد آن را دور بريزي. عرض کرد: «ان الفارة أهون علي من أن أترک طعامي من أجلها؛ بودن موش در روغن بهتر از آن است که روغن را دور بريزم». امام به دليل اهميت مسئله و اين که پاي حکم [ صفحه 185] شرعي در بين بود، فرمود: «انک لم تستخف بالفارة و انما استخففت بدينک [1] ؛ تو نسبت به موش سهل‏انگار نيستي، بلکه در دين خود سهل‏انگار و مسامحه کاري». نجس بودن حکم خدا است و کم و زياد ندارد، بايد اوامر الهي را انجام داد و محرمات را ترک کرد؛ چرا که اينها مسائلي است که يا در قرآن آمده و يا از طريق جبرئيل به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم گفته شده و يا از طريق ائمه عليهم‏السلام نقل شده است. بنابر اعتقاد ما اين چهارده نور پاک گفته‏هايشان مطابق همديگر است و سخني که از يکي از آنها نقل شده باشد در واقع حکم خدا است. البته التزام به اين سخنان يک مطلب است و عمل به آنها مطلبي ديگر. در اين جا نيز مسئله التزام مطرح است. بلکه «ما من حادثة الا و لله فيها حکم [2] ؛ هيچ موضوعي نيست که از ناحيه دين درباره آن حکمي نيامده باشد». هر کس بايد براساس شأني که دارد احکام ضروري خود را فرا گيرد. در اطراف هر کس روزانه صدها واجبات و محرمات و مسائل مبتلا به هست که بايد بياموزد. مسائل شرعي را بايد پرسيد و ياد گرفت. [ صفحه 187]

[1] تهذيب، ج 1، ص 420. [2] وسائل الشيعه، ج 27، ص 52.