محبت دنيا يعني دل بستن به دنيا و فريفته مال و جاه و مقام دنيا گشتن. منتها نه به حد متعارف و از راه معمول، بلکه زياده از حد و تلاش براي به دست آوردن آنها از هر طريق که شد و به هر کيفيتي که فراهم گشت. معلوم است که چنين آدمي به همه جوانب چشم دوخته است و فقط هدف خود را مي‏نگرد و مي‏خواهد به آن برسد. وي به اين موضوع توجهي ندارد که کارهايي که براي نيل به مقصود خود مي‏کند، خوب‏اند يا بد؟ ايمان و وجدان اجازه انجام آنها را مي‏دهد يا خير؟ و حتي ممکن است در سر راه اين گونه اشخاص کارهاي خلافي باشد که بي باکانه آنها را به خاطر دست يافتن به مال و مقام انجام دهند. بنابراين توجه کامل به ماديات، دور بودن از معنويات و غفلت از خدا و جهان آخرت،اساس اعمال ناشايست است و سبب مي‏شود که آدمي بي‏بند و بار شود و هر عمل ناپسندي در نظر او پسنديده آيد و دست به هر کار خلاف شرعي بزند. حب الدنيا راس کل خطيئة. [1] . دوست داشتن دنيا، سر (منشأ) هر گناهي است.

[1] خصال. ج 1، ص 25.