ترديد دارد، نمي‏داند چه بکند و کدام راه را برود، آيا در چنين حالي بي‏گدار به آب بزند يا بيشتر مطالعه کند؟ اما افسوس که ديگر وامانده است ناچار بايد به ديگري پناه برد و راه و چاره را از او بخواهد و بجويد. خوشبخت، طرف مشورتي که آنچه لازمه‏ي صلاح و خيرانديشي است اظهار دارد و رأي صائب را در طبق اخلاص نهد و جلو شخص متحير بگذارد و بيچاره شخصي که از اظهار نظر صحيح، دريغ ورزد و از رأي رزين خويش، بخل کند. من استشار اخاه فلم: يمحضه محض الرأي سلبه الله عزوجل رايه. [1] . کسي که با برادر ديني خود مشورت کند و طرف مشورت، خالصانه رأي خويش را نگويد، خداوند عزيز و بزرگ رأي (صائب ) او را از او مي‏گيرد.

[1] اصول کافي. ج 2، ص 363.