اشتهايي است اما بيانتها. و گرسنگي است اما بدون سيري. ظرفيت آن را حدي نيست و گنجايشاش، اندازهاي ندارد. هر چه در اين درياي شگرف جلو رود، به ساحل نميرسد و به هر طرف که بنگرد، کرانهاي نميبيند. شوخي نيست، علم و مال است! مغزي به اين کوچکي همه چيز را در خود جا ميدهد و آدمي با اين همه محدوديت، تمام دنيا را طلب ميکند. آنان که اين مسئله را دنبال کردهاند ميدانند، و گرنه با شرح و وصف، نميتوان آن را بيان کرد.
منهومان لا يشبعان: منهوم علم و منهوم مال. [1] .
دو گرسنهاند که هيچ گاه سير نشوند: گرسنهي علم و گرسنهي مال.
|