خشم در نهاد هر انساني هست و بايد هم باشد. منتها تا مادامي که انسان را براي احقاق حق و گرفتن آن برانگيزاند و او را به کارهاي غيرعقلايي وادار نکند، بجا و به مورد است. ولي هنگامي که از اين
[ صفحه 104]
حد بگذرد و انسان را به اعمالي خلاف نزاکت و اخلاق تحريک کند، صفتي ناپسند و منشأ کارهاي زشت و عواقب نامطلوب خواهد بود.
از اين رو بايد انسان صبر و حوصله داشته باشد و حلم و بردباري را پيشه کند و نگذارد که بيموقع، حالت خشم و عصبانيت به او دست دهد و با مقدمات و منطقي که خاص خود اوست، از خشمگين شدن جلوگيري کند و عقل را مغلوب قوهي غضب خود نکند تا بدين وسيله خويشتن را از پشيماني و شماتت دشمنان محفوظ بدارد.
الغضب مفتاح کل شر. [1] .
خشم، کليد هر بدي است.
|