عمر بن عبدالعزيز از مردي روايت مي‏کند که گفت: هشام بن الحکم گويد: از امام صادق - عليه‏السلام - سؤال کردم: به چه علت خدا بندگان خود را امر فرمود تا حج کنند و دور کعبه طواف نمايند؟ حضرت فرمود: خداوند عزوجل مخلوقات را براي علت و هدفي (که نفعش [ صفحه 374] به خودش برگردد) نيافريد، بلکه چون اين را خواست و لذا چنين کرد. پس آنها را آفريد تا اينکه تا وقت معلوم و معيني باشند، سپس آنها را امر و نهي نمود، به آنچه اطاعت از آن دربرگيرنده‏ي مصلحت دين و دنيا است. و حج را بدين جهت قرار داد تا اينکه آنجا از شرق و غرب اجتماع کنند، و همديگر را بشناسند، و هر گروهي تجارت و صنعت خود را عرضه کند ، و اين صنائع و کالاها از شهري به شهر ديگر برود، و قافله‏داران و شترداران سود ببرند، و اعاشه کنند. و آثار رسول اکرم - صلي الله عليه و آله و سلم - شناخته شود، و بر اخبار او آگاه شوند، و ياد و نامش براي هميشه بماند، و به دست فراموشي سپرده نشود. و اگر هر قومي فقط در چهارچوب کشور و فرهنگ و محيط خود مي‏ماندند، هلاک و تباه مي‏شدند، و شهرها به خرابي و نابودي کشانده مي‏شد، و تجارت و عمل جلب کالاها از اين سو به آن سو متوقف مي‏شد، و سودي ديگر نمي‏کردند، و اخبار گذشته از بين مي‏رفت و در هاله‏اي از ابهام قرار مي‏گرفت، و از آنها بي‏اطلاع مي‏شدند. اين است علت (و فلسفه و حکمت) تشريع حج [1] . - توضيح: اينکه حضرت در حديث فرمود: «چون خدا خواست لذا چنين کرد»، شايد اشاره به اين حقيقت باشد که خدا در برابر کسي مسؤول نيست و ملزم به پاسخ گفتن نيست، زيرا حاکمي حکيم است (لا يسئل عما يفعل) ولي آنچه گفتيم منافات با اين حقيقت ندارد که کارهاي او داراي فلسفه و غرض صحيح باشد که عايد مخلوقاتش مي‏شود به دليل بياني که حضرت درباره‏ي فلسفه‏ي حج داشتند.

[1] علل الشرايع: ص 405، بحارالأنوار: ج 96 ص 33 ح 9.