زنديق به امام صادق - عليهالسلام - گفت: چگونه ممکن است اعاده بشود بدني
[ صفحه 320]
که پوسيده است، و اعضاء جسمي که متفرق شده است، عضوي از آن را در شهري درندگانش خوردهاند، و عضوي از آن را حشرات قطعه قطعه کردهاند، و عضوي خاک شده است و با آن گل ساخته و در ديوار به کار رفته (اشاره به شبههي آکل و مأکول و چگونگي دفع آن شبهه و چگونگي حشر و نشر اموات است).
حضرت فرمود: کسي که آن را از هيچ آفريد، و صورت آن را بدون الگوي قبلي ساخت، ميتواند بار ديگر آن را به همان صورت اوليه برگرداند مانند روزي که آفريده شد.
زنديق گفت: اين مطلب را براي من توضيح بده.
حضرت فرمود: روح در جاي خود مقيم است، روح نيکوکار در روشنائي و فراخي، و روح گنهکار در تنگي و تاريکي، و بدن به خاکي مبدل ميشود که در ابتدا از آن آفريده شده است، و آنچه درندگان و حشرات آن راخورده و پاره پاره کرده، سپس از جوفشان دفع نموده در خاک موجود، و نزد کسي که به وزن ذرهاي چيزي در تاريکيهاي زمين از نظر او پنهان نيست، و به عدد اشياء و وزن آنها آگاه ميباشد؛ محفوظ است.
و خاک روحانيين (يعني انسانهاي پاک) مانند طلا است که در ميان خاکها است.
پس هرگاه هنگام قيامت و رستاخيز فرا رسيد بر زمين باراني فرود ميآيد - که آن باران زنده کردن است - پس زمين باد ميکند، و مانند مشک (دوغ) بهم ميخورد، آن جا است که خاک بشر مانند طلا که به وسيلهي آب و شستشوي شن از خاک جدا ميشود؛ جدا مي گردد، و مانند کره که از دوغ جدا ميشود؛ جدا ميگردد آنگاه به اذن خداي توانا هر خاکي در قالب و صورت خود قرار ميگيرد و روح در آن قالب وارد ميشود، و انسان برميخيزد، بدون اينکه چيز بيگانهاي را در جسم و پيکر خود ببيند.
زنديق گفت: پس هرگاه کسي بيکفن بميرد چه ميشود؟
[ صفحه 321]
حضرت فرمود: خداوند عورت او را با چيزي که مشيتش به آن تعلق بگيرد؛ ميپوشاند. [1] .
|