ابوبصير گويد: من به اتفاق يکي از دوستانمان خدمت امام صادق - عليه‏السلام - شرفياب شديم، و به ايشان عرض کردم: اي فرزند پيامبر خدا؛ من گاهي بدون سبب غمگين و گاهي خوشحال مي‏شوم، اين از چيست؟ [ صفحه 255] حضرت صادق - عليه‏السلام - فرمود: آن اندوه و خوشحالي از ناحيه‏ي ما به شما مي‏رسد، زيرا هرگاه بر ما حزن يا سروري وارد ‏شود، بر شما نيز وارد مي‏شود چون ما و شما از نور خداي عزوجل هستيم، و طينت ما و طينت شما يکي قرار داده شد. و اگر طينت شما به همان حالي که در آغاز گرفته شد، مانده بود، ما و شما کاملا يکسان بوديم، ولي طينت شما با طينت دشمنان شما مخلوط شد، و اگر چنين نمي‏شد شما هرگز گناه نمي‏کرديد. راوي گويد: گفتم: فدايت شوم؛ آيا طينت بعدا به وضعي که در ابتدا بود برمي‏گردد؟ حضرت فرمود: بلي قسم به خدا اي عبدالله؛ خبر ده مرا از شعاعي که از قرص آفتاب منبعث مي‏شود، آيا هنگامي که قرص آفتاب طلوع مي‏کند شعاع متصل است به قرص يا از او جدا است؟ عرض کردم: فدايت شوم؛ از او جدا است. حضرت فرمود: مگر نه اينکه هنگامي که آفتاب غروب کرد، و قرص آن غائب شد، آن شعاع و به او متصل مي‏شود آنسان که بود. عرض کردم: بله. حضرت فرمود: چنين است به خدا قسم؛ شيعيان ما از نور خدا آفريده شدند، و به آن برمي‏گردند. به خدا قسم؛ شما روز قيامت به ما ملحق مي‏شويد، و ما به عنوان شفعاء نزد خدا برده مي‏شويم و شفاعت ما قبول مي‏شود. به خدا قسم؛ شما نيز به عنوان شفعاء نزد خدا برده مي‏شويد و شفاعت شما قبول مي‏شود، و هيچ مردي از شما آن روز نباشد مگر اينکه آتشي در طرف چپ او، و بهشتي در طرف راست او قرار داده مي‏شود، پس او دوستانش را به بهشت، و [ صفحه 256] دشمنانش را به آتش وارد مي‏سازد. [1] .

[1] علل الشرائع: ج 1 ص 78، بحارالأنوار: ج 58 ص 145 ح 22.