مردي خدمت امام صادق - عليهالسلام - شرفياب شد حضرت به او فرمود: از چه گروهي هستي؟
آن مرد گفت: من از محبان و دوستداران شما هستم.
حضرت صادق - عليهالسلام - به او فرمود: خداوند بندهاي را دوست نميدارد
[ صفحه 249]
مگر اينکه او را در ولايت خود قرار ميدهد، و در ولايت خود قرار نميگيرد مگر اينکه بهشت را براي او واجب مينمايد.
سپس حضرت فرمود: از کدام محبان هستي؟
آن مرد سکوت کرد.
سدير گفت: مگر محبان شما چند نوعند اي فرزند رسول خدا؟
حضرت فرمودند: سه طبقه هستند:
يک طبقهاي ما را در آشکار دوست دارند، و در پنهان دوست نميدارند.
و طبقهاي ما را در پنهان دوست دارند، و در آشکار دوست ندارند.
و طبقهاي که ما را در آشکار و پنهان دوست دارند.
و اينها عاليترين نوع (محبت را) دارند، اينها از چشمهاي گوارا نوشيدند، و تأويل کتاب خدا و فصل الخطاب (حقيقت سخن خدا) و سبب الاسباب را دانستند، اينان عاليترين نوع محبان ما هستند.
فقر و تنگدستي و انواع بلا به سوي آنها سريعتر از دويدن اسبان است.
اينها گرفتار سختي، و فشار شدند و در معرض امتحان و فتنه قرار گرفتند، بعضي از آنها مجروح و بعضي مقتول، و در کشورهاي دور متفرق و متشتت ميباشند، خدا به برکت آنها مريض را شفا ميدهد، و به برکت آنها فقير را غني ميسازد.
و به برکت آنها ياري ميشويد، و به برکت آنها از باران بهرهمند ميشويد، و به برکت آنها روزي داده ميشويد.
اينان در اقليت هستند، ولي از نظر قدر و منزلت نزد خدا بزرگترند.
و طبقهي نخستين نازلترين نوع ميباشند، زيرا ما را در آشکارا دوست دارند، ولي مطابق ميل و رفتار پادشاهان رفتار ميکنند، پس زبانشان با ما است و شمشيرشان بر ضد ما است.
و طبقهي دوم نوع متوسط است، ما را در پنهان دوست دارند، و در آشکار ما را
[ صفحه 250]
دوست نميدارند.
و به جانم قسم؛ اگر تنها ما را در پنهان دوست ميدارند - نه در آشکار - ولي روزها روزه ميگيرند، و شبها را به نماز ميگذرانند و اثر رهبانيت و بيعلاقهگي به دنيا را در چهرهي آنان مشاهده ميکنيد، آنها اهل انقياد و تسليم هستند.
آن مرد گفت: من از محبان شما در آشکار و پنهان هستم.
حضرت صادق - عليهالسلام - فرمود: محبان ما که در آشکار و پنهان ما را دوست ميدارند داراي علامتهائي هستند.
آن مرد عرض کرد: آن علامات چيستند؟
حضرت فرمود: آنها عبارتند از صفاتي که اول آنها آن است که توحيد را به بهترين شکل شناختند، و علم توحيد خدا را محکم دانستند، و پس از آن ايمان به او و صفات او، سپس حدود ايمان و حقيقت آن و شروط آن، و تأويل و مسائل آن را خوب دانستند. [1] .
|