1- صفوان بن يحيي از يکي از دوستانش روايت مي‏کند که گفت: امام صادق - عليه‏السلام - فرمود: به ما علم اولين و آخرين داده شده است. مردي از اصحابش عرض کرد: فدايت شوم، آيا علم غيب نزد شما هست؟ حضرت فرمود: واي بر تو؛ من آگاه هستم به آنچه در پشت (و صلب) مردان و رحم زنان است. واي بر شما؛ سينه‏هايتان وسيع باشد، چشمان شما خوب ببيند، و دلهاي شما خوب بگيرند، ما حجت خدا بر بندگان هستيم، و اين چيزي است که سينه‏ي هر کسي - مگر مؤمن قوي که قوت و نيرويش به اندازه‏ي کوههاي تهامة باشد - تاب و تحمل فراگيري آن را ندارد مگر اينکه خدا اجازه بدهد. به خدا قسم؛ اگر بخواهم براي شما تمام ريگهاي روي کوه تهامه را بشمارم، چنين مي‏کنم، و شب و روزي نمي‏باشد مگر اينکه ريگها مي‏زايند، و افزايش پيدا مي‏کنند مانند اين انسانها (و مخلوقات). [ صفحه 206] به خدا قسم؛ پس از من آنچنان با هم دشمني مي‏کنيد که همديگر را مي‏خوريد. [1] . 2- عمار ساباطي گويد: از امام صادق - عليه‏السلام - پرسيدم آيا امام غيب مي‏داند؟ فرمود: نه، ولي هرگاه بخواهد بداند خدا آن را به او مي‏آموزد. - توضيح: مقصود از علم غيب مورد سؤال علم غيب ذاتي است که امام - عليه‏السلام - فرمود: آن مخصوص خدا است. [2] .

[1] مناقب آل ابي‏طالب 3: 374، بحارالأنوار: ج 26 ص 27 ح 28. [2] اصول کافي: ج 1 ص 380 ح 41.