معاوية بن وهب مي‏گويد: از امام صادق عليه‏السلام اجازه‏ي شرفيابي خواستم، حضرت فرمودند: داخل شو. من داخل شدم، ديدم در مصلاي خانه خود مشغول نماز است. نشستم تا نماز خود را تمام نمودند و مي‏فرمودند: الهي اي آن که کرامت را مختص ما کردي و وعده‏ي شفاعت به ما دادي و وصايت را ويژه‏ي ما گردانيدي و دانش گذشته و آينده را به ما بخشيدي و دل‏هاي مردمان را شيفته‏ي ما کردي من و برادران من و زوار قبر پدرم حسين عليه‏السلام را بيامرز؛ همانان که به نيت نيکي به ما و به اميد پاداشي که به سبب پيوند با ما مي‏دهي و به قصد شاد کردن پيامبر تو، اموالشان را خرج کنند و رنج و زحمت سفر (براي زيارت حسين عليه‏السلام) را بر خود هموار مي‏سازند. الهي دشمنان ما از آنان به سبب اين سفر عيب‏جويي مي‏کنند اما آنان عليرغم اين انتقادات مخالفان ما به سوي ما مي‏آيند. پس بر آن چهره‏هايي که داغي آفتاب تغييرشان داده است رحمت آر و به آن چهره‏هايي که بر خاک قبر ابي‏عبدالله عليه‏السلام، ماليده مي‏شود رحم کن. الهي من اين جان‏ها و اين پيکرها را به تو مي‏سپارم تا در آن روز تشنگي (قيامت) در کنار حوض (کوثر) با آنان ديدار کنيم. [1] . [ صفحه 447]

[1] بحار: 101 / 51 / 1، همان، همان، 7966.