زيد بن علي با کنيه ابوالحسن، در سال 57 در مدينه به دنيا آمد و در مکتب پدر و برادرش امام سجاد عليه‏السلام و امام باقر عليه‏السلام تحصيل کرد. [1] او مردي دانشمند، پارسا، ظلم‏ستيز و انقلابي بود. امام رضا عليه‏السلام وي را از عالمان آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) شمرده است. [2] وي، قيام خويش را در دوران حکومت هشام شروع کرد و در ذي الحجه‏ي سال 122 ق و در 42 سالگي به شهادت رسيد. بدن او چهار سال بر دار بود تا در سال 126 ق، يوسف بن عمر ثقفي بقاياي جسدش را سوزاند و نيمي از خاکسترش را در فرات و نيمي را در کشتزارها ريخت و گفت چنان کردم که بدن زيد را در طعام بخوريد و در آب بياشاميد. او از اين کار خواست از مردم زهر چشم بگيرد، [ صفحه 28] اما نهضت زيد به وسيله‏ي فرزند و پيروانش ادامه يافت و در کوفه و عراق و سپس در ايران و يمن گسترش يافت. اصحاب، ياران و معتقدان به امامت زيد بن علي را «زيديه» مي‏خوانند. او از حيث علم، زهد، ورع، شجاعت و موقعيت اجتماعي، از بزرگان اهل بيت عليهم‏السلام به شمار مي‏آمده است. [3] شيخ مفيد او را شريف‏ترين مردم پس از امام باقر عليه‏السلام دانسته است. [4] منابع شيعه، هدف قيام او را امر به معروف و نهي از منکر و خون‏خواهي امام حسين عليه‏السلام دانسته‏اند. همچنين او مورد ستايش امام باقر عليه‏السلام و امام صادق عليه‏السلام قرار گرفت. [5] . زيد از داعيان به حق، عدل و ظلم‏ستيزي بود و نهضت او، ادامه حرکت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و نهضت عاشورا به شمار مي‏آمد. او هنگام جهاد مقدس خويش گفت: من شما را به کتاب خدا احياي سنت و از بين بردن بدعت‏ها فرامي‏خوانم. اگر گوش فراگيريد. هم براي من هم براي شما خوب است و اگر روگردان شويد، من مسئول شما نيستم. [6] . حاصل قيام او، پيدايش فرقه‏ي جديد به نام زيديه بود و فرزندش يحيي در خراسان در تدارک قيام بر ضد وليد بن يزيد شد. تأثير قيام و شهادت اين پدر و پسر به حدي در خراسان زياد بود که در آن سال، هر پسري را که متولد شد، زيد و يحيي ناميدند. [7] زيديه، از فرقه‏هاي شيعي به شمار مي‏آيد. اعتقاد به اصل مسأله امامت، آنان را به شيعه نزديک مي‏کند و گرايش فقهي آنان، تا حدودي به مذهب [ صفحه 29] حنفي نزديک بوده، اما بيشتر مسائل فقهي‏شان مطابق مذهب اماميه است. [8] عدم اعتقاد آنان به عصمت در امام و عدم اعتقاد به نص جلي، موجب پذيرفتن امامت مفضول گرديد. اصول ديدگاه‏هاي زيديه در موضوع امامت عبارت است از: 1. افضليت امام علي عليه‏السلام و اولويت او بر ساير صحابه در خلافت، و در عين حال تجويز تقدم مفضول بر فاضل (پذيرش امامت مفضول)؛ 2. تأکيد بر فاطمي نسب بودن امام و حصر امامت در فرزندان فاطمه (سلام الله عليها)؛ 3. وجود دو امام در يک زمان و در دو منطقه؛ 4. قيام مسلحانه در برابر ظلم؛ 5. دعوت علني به خويشتن و خروج بر ضد ظالمان، شرط مشروعيت امامت بود. [9] . به نظر مي‏رسد ديدگاه زيد در باب قبول امامت مفضول، کوششي براي جلب حمايت و همراهي مسلمانان بيشتري از جامعه‏ي اسلامي باشد. اين همان مسأله‏اي است که امامان شيعه هيچ‏گاه با تقيه با آن برخورد نکردند. البته انتساب همه اعتقادات زيديه به سر سلسله آن زيد ثابت نيست؛ زيرا قيام به شمشير، فاطمي نسب بودن، پايبندي به اصل امامت از اين نسل و عدم پذيرش مبارزه منفي و مصلحت سنجي، با توجيه امامت مفضول با مصلحت سازگار نيست. زيديه به مهدويت اعتقاد ندارد و در انتظار امام غايب نيستند و از اين رو، خروج با [ صفحه 30] شمشير را لازمه امامت مي‏دانند. آنها تقيه را به دليل وجوب امر به معروف رد مي‏کنند. [10] . دليل ديگر ما بر برائت زيد از آن عقايد، تأييد و تصريحي است که در مقدمه‏ي صحيفه‏ي سجاديه در بيان اسناد صحيفه آمده است. در گفتگوي متوکل بن هارون ثقفي از اصحاب امام با يحيي، آمده است که او به اعلم بودن امام اعتراف کرده و پيش گويي آن حضرت را در مورد به شهادت رسيدن زيد و خودش تصديق کرد و گفت: «ان الله عزوجل ايد هذا الأمر بنا و جعل لنا العلم و السيف فجمعا لنا» خداوند دين خودش را با ما تأييد کرد و علم و شمشير را برايمان يکجا گرد آورد. [11] از اين گزارش به خوبي فهميده مي‏شود که زيديه، موقعيت ممتازي در جامعه شيعي آن روز نداشتند و اقبال مردم بيشتر به امام صادق عليه‏السلام بود و متوکل علت اين را پرسيده است. يحيي در پاسخ وي گفت: ما مردم را به مرگ مي‏خوانيم و عمويم باقر عليه‏السلام و پسرش امام صادق عليه‏السلام آنان را به زندگي دعوت مي‏کنند. [12] مذهب زيديه با قيام يحيي در نواحي شرقي در ايران ادامه پيدا کرد و چندي نپاييد که يحيي در سال 125 ق، در هجده سالگي به دار آويخته شد، [13] اما نهضت آنان ادامه يافت، فرقه‏هاي متعددي از آن پديد آمد [ صفحه 31] و هر يک، در پاره‏اي از عقايد به افراط و تفريط گراييدند و امام صادق عليه‏السلام با بسياري از ايشان به سختي مقابله و ابوالجارود را لعنت کرد. [14] امامت زيديه پس از يحيي، به محمد و ابراهيم از نوادگان امام حسن عليه‏السلام رسيد.

[1] عمرجي، احمد شوقي ابراهيم، الحياة السياسية، الفکرية للزيديه المشرق الاسلامي، ص 39. [2] حسني، هاشم معروف، انتفاضات الشيعة، ص 346. [3] الارشاد...، ج 2، ص 168؛ ابن‏طقطقا، تاريخ فخري، ص 277. [4] همان، ص 168. [5] همان. [6] انتفاضات الشيعة، ص 362. [7] مروج الذهب...، ج 3، ص 225. [8] موسوي نژاد، سيد علي، «آشنايي با زيديه»، مجله هفت آسمان: سال 3، شماره 11، ص 82. [9] فرهنگ فرق اسلامي، ص 214 - 219. [10] همان، ص 218. [11] صحيفه کامله سجاديه، ص 16. [12] همان، ص 17. [13] عمدة الطالب، ص 259. [14] فرهنگ فرق اسلامي، ص 134 و 216.